پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) :
فرصتها ، همچون ابر می گذرند
منبع: روضه بحار ج 1 ص 165

حضرت مهدی (علیه السلام):
و اما در رویداد های تازه،
پس به راویان حدیث ما رجوع کنید که آن ها حجت من بر شما و حجت خدا بر آن ها هستم
منبع: بحار ج 53 چاپ جدید ص 181 کمال الدین ج 2 چاپ صدوق ص 485

اما اگر ملتى همه چيز داشته باشد ولى شخصيت خودش را ببازد، هيچ چيز نخواهد داشت و خواه ناخواه در ملتهاى ديگر جذب مىشود.
شهید مطهری
مجموعهآثار، ج۱۷، ص۵۴

امام باقر (علیه السلام):
مسلمان با مسلمان برادر است ...
منبع: روضه بحار ج 2 ص177

"حاج آقا! ما از اوضاع و احوال خودمان اصلاً رضایت نداریم. به انواع و اقسام گناهان آلوده شده ایم. زبانمان هرزه گو شده، چشمانمان هرزه بین شده، مراعات خدا را نمی کنیم. انواع آلودگی ها در قلب و روح ما وجود دارد. گرفتار عُجب و غرور شده ایم. زود رنج هستیم. آستانۀ تحملمان بسیار پایین آمده، در خلوت ها مراعات حضور خدا را نمی کنیم. نمازمان که قضا می شود دیگر غصه نمی خوریم. حق الناس به گردنمان می آید عین خیالمان نیست. انگار نه انگار ما مسلمان و پیرو اهل بیتیم. خلاصه اینکه حاج آقای خرازی! ما خرابِ خرابیم. چه کنیم؟ امیدی هست؟ بدون تعارف، به فرمودۀ آقا امیرالمومنین ما شدیم به مانند الاغی که به سنگ آسیاب بسته شده و یک گونی به سرش کشیده اند و این الاغ بیچاره گمان می کند که از صبح تا به غروب راه بسیاری را رفته است. اما وقتی گونی را از سرش بر می دارند متوجه می شود که عجب! درجا زده است. حاج آقا آیا امیدی هست؟ چه باید بکنیم؟ به دنبال تحولی هستیم که حالمان عوض شود."
پاسخ حضرت آیت الله خرازی را در ادامه مطلب بخوانید ...
انسان، آهسته آهسته عقب نشینی میکند
هیچکس یکباره معتاد نمیشود
یکباره سقوط نمیکند
یکباره وا نمیدهد
یکباره خسته نمیشود
رنگ عوض نمیکند تبدیل نمیشود و از دست نمیرود
زندگی بسیار آهسته از شکل می افتد

پناه بر خدا از زمانی که ملاک ما از رضایت الهی به رضایت خلق خدا تغییر کند
این اتفاق ممکن است بسیار پنهانی و حتی با ظاهر الهی رخ دهد

گزیده از شب شانزدهم/مسجد_ارک/ حاج_اقا_قاسمیان
کرگدن منش زحمت چرخاندن گردن را به خود نمی دهند؛ یکسره می تازند و با چشمانی حریص و سرهایی پر از طمع خود خواهانه درباره آب و علف خود می اندیشند و در شکم بارگی خود جلو می روند.
زندگی به سبک کرگدن واقعیت امروز جامعه ماست؛ جامعه ای که مفهوم مواسات را فراموش کرده و تا جایی پیش رفته است که طبق یک حرکت جوهری مواسات از معروف بودن به منکر بودن تبدیل شده و از نام به ننگ انقلاب ماهوی پیدا کرده است...
مواسات کار هر کسی نیست چرا که مستی دارایی، احساسات انسانی را خشک می کند و تکلیف الهی را به فراموشی می سپارد و پا از این این فراتر گذاشته به جلوه گری ها و گزندگی های اختیاری می انجامد و این بار غفلت از ریخت و پاش های غیر ضروری نیست که نادارها را آزار می دهد بلکه مستی دارایی تا جایی انسان را پیش می رود که از روی عمد کمر به آزار و جلوه گری های آزار دهنده می بندد
میرسد آوای تیغی پشت مسجدهای شهر
قاتل مولایمان شمشیر صیقل می دهد

من زنده بودم اما انگار مرده بودم
از بس که روزها را با شب شمرده بودم
یک عمر دور و تنها, تنها به جرم این که
او سرسپرده می خواست,من دل سپرده بودم

خون گريه ميكنند ملائك،گمان كنم
زهرا(س) به خانه؛روضه #مادر گرفته است

روز هشتم غزلی عشق مرا می چیند
سفره را وگوشه ی ایوان طلا می چیند
از همین اول صبح نیت مشهد کردم
نام سلطان دلم را به زبان آوردم
شورعشقی به دلم ریخت، غمی پیرم کرد
یارضاگفتم و این اسم نمک گیرم کرد
هشتمین روز؛قرارازدل ما میگیرد
سحر، عطرحرم وصحن وسرا میگیرد
هشتمین روز هوای دلمان بارانی است
مشهدو کرب وبلا هردوحرم مهمانی است
سحر هشتم ماه رمضان ، درسفرم
بین اربابم وسلطان خودم دربه درم
هم سر سفره سلطان دوعالم هستیم
هم پریشان شب هشت محرم هستیم
هم علی اکبریم هم رضوی، حیرانم
کفتر بام حسین و حرم سلطانم
نه دل ازرده ،نه دلتنگ ،نه دلسوخته ام
یعنی از عمر گران هیچ نیندوخته ام
پاسخ ساده ی من سخت تر از پرسش توست
عشق درسی است که من نیز نیاموخته ام
رو سیاه محک عشق شدن نزدیک است
سکه ی "قلب" زیانی است که نفروخته ام
برکه ای گفت به خود، ماه به من خیره شده است
ماه خندید که من چشم به "خود" دوخته ام
شده ام ابر که با گریه فرو بنشانم
آتش صاعقه ای را که خود افروخته ام
فاضل نظری
فرازی از دعای مجیر
که توصیه شده در
سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم
ماه مبارک رمضان خوانده شود

ساعت حدود شش صبح در فرودگاه به همراه دو نفر از دوستانم منتظر اعلام پرواز بودیم. پسرکی حدوداً هفت ساله جلو آمد و گفت:
واکس میخواهی؟
کفشم واکس نیاز نداشت، اما از روی دلسوزی گفتم: بله
به چابکی یک جفت دمپایی جلوی پاهایم گذاشت و کفش ها را درآورد. به دقت گردگیری کرد، قوطی واکسش را با دقت باز کرد، بندهای کفش را درآورد تا کثیف نشود و آرام آرام شروع کرد کفش را به واکس آغشتن. آنقدر دقت داشت که گویی روی بوم رنگ روغن میمالد. وقتی کفشها را حسابی واکسی کرد، با برس مویی شروع کرد به پرداخت کردن واکس. کفشها برق افتاد. در آخر هم با یک پارچه، حسابی کفش را صیقلی کرد.
گفت: «مطمئن باش که نه جورابت و نه شلوارت واکسی نمیشود.»
در مدتی که کار میکرد با خودم فکر میکردم که این بچه با این سن، در این ساعت صبح چقدر تلاش میکند! کارش که تمام شد، کفشها را بند کرد و جلوی پای من گذاشت. کفشها را پوشیدم و بندها را بستم. او هم وسایلش را جمع کرد و مؤدب ایستاد. گفتم: «چقدر تقدیم کنم؟»
گفت: «امروز تو اولین مشتری من هستی، هر چه بدهی، خدا برکت.»
گفتم: «بگو چقدر؟»
گفت: «تا حالا هیچ وقت به مشتری اول قیمت نگفتم.»
گفتم: «هر چه بدهم قبول است؟»
گفت: «یا علی.»
با خودم فکر کردم که او را امتحان کنم. از جیبم یک پانصد تومانی درآوردم و به او دادم. شک نداشتم که با دیدن پانصد تومانی اعتراض خواهد کرد و من با این حرکت هوشمندانه به او درسی خواهم داد که دیگر نگوید هر چه دادی قبول. در کمال تعجب پول را گرفت و به پیشانیاش زد و توی جیبش گذاشت، تشکر کرد و کیفش را برداشت که برود. سریع اسکناسی ده هزار تومانی از جیب درآوردم که به او بدهم. گردن افراشتهاش را به سمت بالا برگرداند و نگاهی به من انداخت و گفت: «من گفتم هر چه دادی قبول.»
گفتم: «بله میدانم، میخواستم امتحانت کنم!»
نگاهی بزرگوارانه به من انداخت، زیر سنگینی نگاه نافذش له شدم.
گفت: «تو؟ تو میخواهی مرا امتحان کنی؟»
واژه «تو» را چنان محکم بکار برد که از درون خرد شدم. رویش را برگرداند و رفت. هر چه اصرار کردم قبول نکرد که بیشتر بگیرد. بالاخره با وساطت دوستانم و با تقاضای آنان قبول کرد اما با اکراه. وقتی که میرفت از پشت سر شبیه مردی بود با قامتی افراشته، دستانی ورزیده، شانههایی فراخ، گامهایی استوار و ارادهای مستحکم. مردی که معنای سخاوت و بزرگواری را در عمل به من میآموخت. جلوی دوستانم خجالت کشیده
بودم، جلوی آن مرد کوچک، جلوی خودم، جلوی خدا
یادمان باشد
احترام افراد به میزان دارایی و فقر آنها نیست
به بزرگی قلبشان است
هرگز با غرور و بی توجهی به افراد تهیدست منگریم
شاید روح آنها از ما بزرگتر
و جایگاهشان نزد پروردگار متعال از ما بهتر باشد
به داد مستمندان برسیم
تا زیر بار حقارت، کمر خم نکنند...
امام (ره) :
واللّه اسلام تمامش سیاست است.
اسلام را بد معرّفی کرده اند.
سیاست مُدُن از اسلام سرچشمه میگیرد.
من از آن آخوندها نیستم که در اینجا بنشینم و تسبیح دست بگیرم.
رهبری:
درموضوع فرهنگ،نوعی ولنگاری وبیاهتمامی در دستگاههای فرهنگی به چشم میخورد،زیرا درتولید کالای فرهنگی مفیدوجلوگیری ازتولید کالای فرهنگی مضر،کوتاهیهایی صورت میگیرد

توصیه امام رضا (ع) برای اواخر ماه شعبان
اللهم ان لم تکن غفرت لنا
فیما مضی من شعبان
فاغفرلنا فیما بقی منه

رهبر انقلاب:
برخی انگار به عادت و مرض بدی مبتلا شدهاند که دائم در نزدیک انتخابات، در کوس نامطمئن بودن نتایج آرا میدمند و نعمت بزرگ انتخابات را با این حرفها خراب میکنند.
94/10/14
بهانه است ولی خب برای من کافی است←
همین که شعر مرا می بری به کنگره ها
همین که در دکور خانه ام دو تا تندیس
اضافه می شود و می روی به خاطره ها
یکی دو تا غزل خوب ،، می شوی گاهی
فقط بمان و نیا تا تو را بچسبانم
به انتظار مدرنی که شعر خواهد شد
مهم ، حضور تو در روزنامه ی شهر است
چقدر سوژه برایم می آوری با خود
حوادث یمن و شام هم بد نیست...
فقط اجازه بده وضعمان همین باشد
زمین خسته سر از آسمان درآورده است
چه عیب دارد اگر این رعیت خوشبخت
کنار نام تو از جنگ ، نان درآورده است
چه ساده در عوض آب ، نفت نوشیدیم
فقط بمان و نیا ، قول می دهم این شهر
برای نیمه ی شعبان شلوغ تر بشود
ظهور را به علائم چه احتیاجی بود
نیا که شادی ما پر فروغ تر بشود
چقدر روی بَنرها شکیل و خوش اسمی!!!
خودت بگو ؛ تو اگر آمدی به خانه ی ما
چگونه حوصله ی شهر ، با تو سر نرود ؟!!
دلت چگونه می آید بیایی و مِن بعد
به جمکران تو این قوم رهگذر نرود
نیا ، سه شنبه برایت نماز خواهم خواند
چه فکر می کنی ای انتظار ناپایان
جدایی من و تو ماجرای یک شبه نیست
هزار سال پیاپی گذشت و دلخونی
هنوز کوچه ی ما آنچنان محجّبه نیست
گناه روسری ما به گردن باد است...
برای آنکه بیایی نیاز مبرم بود
که مرد و زن همه با هم کنار هم باشیم
همین که نام خیابانمان ولیعصر است
اجازه داد که در اختیار هم باشیم
اذان رسید و به دجّال اقتدا کردیم
نوشته اند که هر چیز جای خود خوب است
مهم نبود که حتی به قهقرا بروم
نوشته اند که از جمعه استفاده کنم
کنار مهدیه گاهی به سینما بروم
جهان به خنده ی (بَت مَن) علاقمندم کرد
اراده کن که بیایی ولی تامل کن!
که رودها همه پابست ماهیان تواند
به غیر سیصدو چندین نفر که برگشتند
تمام مردم دنیا سپاهیان تواند
نیا که عطسه ی دنیا به صبر فرمان داد
شاعر:محسن ناصحی
شامم سيه تر است زگيســوي سـركشت
خورشيـــد مــن برآي كه وقت دميدن است...
(سید علی حسینی خامنه ای)

شادی و غمهای ناگهانی و بی دلیل که منجر به کارهای خیر و شر میشوند به دلیل نزدیک شدن فرشته و شیاطین ...

امّ لیلا گشته مادر, فاطمه س مادربزرگ
میشود با حضرت عبّاس علی اکبر بزرگ
روز جوان و میلاد حضرت علی اکبر مبارک

ای کاش
نامت باران بود
تا همه برای آمدنت
دعا میکردند
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج

تشکر سخنگوی بهاییان از فائزه هاشمی
بوی نفوذ و خیانت از خانواده حاج آقا استشمام میشه
دانلود فیلم
من به شما جوانان توصیه می کنم
بروید صحیفه سجادیه را بخوانید و در آن تدبر کنید ...

باران شب ولادتت
ثابت کرد
محبوبترین ساقی
دنیا هستی

چقدر لذت بردم از این مینیاتور مفهومی و زیبا
جبرئیل آمد از سما امشب
می زند از شعف به هم شهپر
همه دنبال او ملائکه ها
صف زده گرد خانه حیدر
عیدتون مبارک

شهید_مطهری:
حسين بن علی ع بيشتر از ما فرزندان خود را دوست می داشت
اما در عين حال او خدا را از همه كس وهمه چيز بيشتر دوست می داشت
در مقابل خداوند ودر راه خدا هيچكس را به حساب نمی آورد

تو کشتی نجاتی
و من غرق در گنه
مولا
مرا به کرب وبلایت
پیاده کن
عیدتون مبارک

ابن سینا ميگويد که اوهام عامه مردم چنين ميپندارد که لذات قوي همان لذات حسيه هستند و غير آنها لذات ضعيف هستند.
.
به اهل تمييز از مردم ميتوان تنبه داد که همين لذت خوردني و نکاح اگر در تعارض با لذت غلبه بر حريف در بازي شطرنج مثلاً قرار گيرد, کداميک را ترجيح ميدهيد و يا اگر لذت رياستطلبي و يا بالاتر, لذت حفظ آبرو با لذات خوردني و امثال آن تعارض پيدا کند کداميک را ترجيح ميدهيد, در اين صورت حتي مردم عادي لذائذ غير حسي را بر لذائذ حسي ترجيح ميدهند.
بالاتر از اينها لذتي که مردم کريم از بخشيدن ميبرند خيلي بيش از لذتي است که از خوردني و آشاميدني ميبرند. اينها دليل بر اين است که نه لذات منحصر در لذات جسمي است و نه اينکه لذت جسمي اقوي از ديگر لذات است. ابنسينا معتقد است که ترجيح بعضي لذات غير حسي بر لذات حسي تنها کار انسان ـ که حيوان ناطق عاقل است ـ نيست بلکه در مواردي حيوانات همچنين ترجيحي ميدهند مثلاً سگ صياد از خوردن صيد چشم ميپوشد تا صيد براي صاحبش باقي بماند.
بعد از اين مقايسه, ابنسينا به لذات عقلي ميرسد و آنها را از لذات وهمي مثل غلبه بر رقيب در مسابقات هم بالاتر ميشمارد.
ايشان ميگويد اگر به مبادي عاليه و ملائکه نظر کنيم, چه بسا لذاتي براي آنها باشد که قابل قياس با لذات انسانها نيست. هر چه درجه وجود کاملتر باشد لذت نيز کاملتر و عاليتر ميشود.
منبع: اشارات ص334ـ335.
به نقل از استاد محمد باقر ملکیان
این هم یه مدل روش مناجات برای افراد درب و داغون
شاید به درد شما هم بخوره
دانلود کلیپ مناجات با لبخند(حاج آقا پناهیان)
http://bayanbox/ir/id/7837642878534062731?download
به دلیل محدودیت های بلاگفا قادر به قرار دادن لینک مستقیم نیستیم
لطفا در وارد کردن آدرس دانلود، تنها به جای / میان bayanbox و ir نقطه بگذارید
دانلود جلسه نهم تنها مسیر(کیفیت بالا22 مگابایت)
http://bayanbox/ir/id/4297753611354202883?download
دانلود جلسه نهم تنها مسیر ( کیفیت متوسط 9 مگابایت)
http://bayanbox/ir/id/8561518486706773468?download
به دلیل محدودیت های بلاگفا قادر به قرار دادن لینک مستقیم نیستیم
لطفا در وارد کردن آدرس دانلود، تنها به جای / میان bayanbox و ir نقطه بگذارید
خلاصه متن سخنرانی رو در ادامه مطلب بخونید
بسم الله الرحن الرحیم
سلام علیکم
عیدتون مبارک
همزمان با میلاد امام حسن مجتبی ، کریم اهل بیت، و در روز پانزدهم ماه مبارک رمضان "وبلاگ پاتوق بچه شیعه ها" یک ساله شد.
البته "گروه ایمیلی پاتوق بچه شیعه ها" سابقه ای چهار ساله دارد. گروه ایمیلی در حال حاضر حدود 6700 عضو دارد.
برای تمام شما خواهران برادرانی که همراهمان هستید و از تمام دوستانی که یاریمان کردند و میکنند بهترین آرزوها را دارم و امیدوارم در این روزها و شبهای عزیز لبریز رحمت الهی شوید.
التماس دعا
علی حسنوند
وبلاگ "پاتوق بچه شیعه ها" در جشنواره تبلیغ نوین(جنات) که از سوی
دفتر تبلیغات اسلامی برگزار شده بود در بخش وبلاگ رتبه اول رو به دست آورد
و یک سکه بهار آزادی هم جایزه گرفت(جای شما خالی).

وبلاگی برای رشد اعتقادی و اخلاقی