استاد رحیم پور ازغدی در برنامه اربعین جهانآرا
ضدانقلاب وقتی پیروز میشود که انقلابیون به همین یک کولهپشتی قانع نباشند...
وقتی با زائرین اربعین روبوسی می کنی و از احوال کربلا در این ایام می پرسی؛ همه می گویند: زمین کربلا در این دوران، سرزمین زیارت نیست؛ عراق در این دوران حس عجیبی دارد.
وقتی در ایام اربعین به عراق سفر کنی؛ با عراق، کشوری در همسایگی ایران و ترکیه و اردن روبرو نمی شوی. اینجا دنیای دیگری است. هیچکس مرد دیروز نیست و به فردا فکر نمی کند. همه در امروز زندگی می کنند و همتشان انجام وظابف امروز است. از دختر بچه ای که تنها می تواند بسته دستمال کاغذی را جلوی زائرین بگیرد یا پول قلکش فقط به عطرهای نامرغوب رسیده و آن را با اشتیاق به لباست می زند؛ تا خانواده ای که تمام پس انداز سالشان را خرج زوار می کنند؛ تا جوان تنومندی که ماساژت می دهد؛ تا موکب های بزرگ که محل اسکان چندین هزار نفر را محیا می کنند؛ همه و همه در امروز زندگی می کنند و به فکر کار خود در امروز هستند.
در آن سوی ماجرا، هیچ زائری غذای اضافه نمی گیرد، ذخیره میوه یا آب، معنا ندارد و هیچکس جای دو نفر را اشغال نمی کند. در عوض در کربلا به راحتی میتوانی کوله ات را به رفیقت بدهی تا برایت بیاورد؛ در صف دستشویی، اگر عجله داری، می توانی سر صف بایستی و کسی اعتراضی ندارد و اگر شب است و سرما اذیت می کند، بدون دردسر می توانی زیر پتوی کسی که کنارت خوابیده بخیزی؛ هرچند او را نمی شناسی. همه اینها تنها یک دلیل دارد: هیچکس دغدغه یک لحظه دیگر و رزق فردا را ندارد. همه در امروز زندگی می کنند و به فکر وظایف امروز هستند.
اگر در ایام اربعین زائری در عراق باشی؛ عراقی ها با افتخار تو را به خانه می برند. هرآنچه در خانه دارند برای میهمان است و میزبان – یعنی همان کسی که هشت سال با ما جنگیده و برادر من را به بدترین شکل کشته است- پشت در اتاق می خوابد تا اگر میهمان حاجتی داشت، معطل نماند.
زمین کربلا در ایام اربعین، سرزمین زیارت نیست؛ عراق در این دوران حس عجیبی دارد. حس زیستن در دوران پس از ظهور؛ که گفته اند: « چون قائم ما قیام کند، کینه ها از دلها بیرون رود؛ حیوانات نیز با یکدیگر سازگاری کنند... به دست ما روزگار سختی ها سپری می شود... و خداوند روح بی نیازی را در دلهای بندگان قرار می دهد.
برای داعشی های وطنی که زوار کربلا را شماتت می کنند...
.
می گویند به کربلا نروید چون خطر دارد؛ این حرف شبیه این است که به کسی که دارد به جبهه می رود بگویید جبهه خطر دارد!
زیارت اربعین بخشی از جنگ با داعش و آمریکا در منطقه است. نه حتی یک مانور یا رزمایش؛ دقیقا عملیاتی از همان جنگ بزرگ.
عملیات اربعین عقبه ی فتح موصل و حلب است. اگر بنا باشد شیعه به خاطر عافیت طلبی زیارت اربعین را رها کند، رزمندگان صف اول با چه آرمانی باید بجنگند؟
.
شیعه با عملیات اربعین به دنبال زمینه سازی برای ظهور منجی آحرالزمان عج است. شلوغی و ازدحام بخشی از همین ماجراست. *داعشی های وطنی از مدتها پیش از انفجار حله مطالب خود را برای چنین روزی آماده انتشار کرده بودند. آنها ترور می کنند و اینها تهدید و ارعاب و شماتت.*
.
🔹ويَتَرَبَّصُ بِكُمُ الدَّوَائِرَ عَلَيْهِمْ دَائِرَةُ السَّوْءِ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ [توبه 98]:
(منافقین) منتظرند تا برای شما حوادث بدی رخ دهد. حوادث بد بر خودشان باد و خدا شنوا و داناست.
این عده بین این همه زائر ،سوا شدند
ویژه ز سوی حضرت زهرا دعا شدند
در کربلا شهادت خود را که خواستند
نزدیک حله بود که حاجت روا شدند
#زوار_شهید_اربعین
#محمد_سجاد_حیدری

اربعین
یک پتو، یک ملافه ، یک لیوان
یک پماد مناسب عضلات
پسته، خرما، نخودچی و کشمش
برگه ی سیب و بسته ای شکلات
کاغذ و دفتر و قلم، قرآن
یک مفاتیح کوچک جیبی
دخترم گفت کاش قدّم بود
مثل قدّ عروسک جیبی
از کمد در میاورم امشب
کوله ی راه اربعینش را
مرد من میرود پیاده سفر
من هم اینجا کنار دخترها...
من هم امشب مسافر حرمم
دل من توی کوله پشتی بود
با تمام وسایل سفرش
دستهایم چه شعرها که سرود
مرد من رفت تا بیاموزد
شیوه ی نو شدن، جدید شدن
من هم اینجا وظیفه ام این است
عاقبت، مادر شهید شدن
#راضیه_جبه_داری
نوشته روی پلاک برخی درختهای کربلا
هذه الشجره من ممتلکات ابی الفضل العباس علیه السلام
کار قشنگیه
با عشق بیشتر به درخت رسیدگی میکنن وخرابش نمیکنن

تصور کنید شب جمعه،بین الحرمین، یه نفر نشسته جایی که هر دو گنبد رو میبینه
بعد همش داره سرش رو بالا و پایین میکنه و اشک میریزه و نجوا میکنه.
به جای اینکه مفاتیح دستش باشه گوشی دستشه
داره تلگرام نگاه میکنه
یک لحظه نگاه میکنه به پیام تلگرام و بعد سرش رو بلند میکنه به گنبد نگاه میکنه و چیزی میگه و بعد هم چیزهایی زیر لب زمزمه میکنه...
بعضی ها با تعجب نگاهم میکردن
شاید با خودشون فکر میکردن چی از تلگرام میخونه که اشکش دراومده
و چرا اینهمه وقت داره این کار رو تکرار میکنه
🌹🌹🌹
از طرف تک تک شما که پیام داده بودید سلام دادم و دعا کردم.
باحالترین و باصفاترین قسمت این سفر من همین یکی دوساعت بود که رابط شما و آقا شده بودم. بخصوص اینکه برخی اشعار و دلنوشته ها و جملات فوق العاده زیبایی فرستاده بودند.
با خودم میگفتم هر چند من قابل نیستم ولی حامل سلام کسانی هستم که آقا دوستشون داره.
جای همتون خالی.
البته پیامهای برخی خواهران و برادران دیر رسید ولی همه جا به یاد شماها بودم.
ان شالله به زودی قسمت شما و التماس دعا.
علی حسنوند
لب خشک و نفس خسته «مدد یا الله»
نامه ام را بده در دست «اباعبدالله»
«روز پایانی ماه رمضان» لطفی کن
«اربعین» پای پیاده «حرم ثار الله»
⚜ اللّٰهُمَّ ارْزُقنٰا کَربَلاء ⚜
پرده اول:
می گفت سیاه هستم و بدبو. خودش را روی پاهای مولایش انداخت و آن را غرق بوسه کرد.
آقا جان! من بدون شما کجا بروم؟ در تمام این مدت با شما بودم که با شما بمانم ؛ حال می گویید، می توانم بروم؟!
امام بر او لبخندی زدند و فرمودند : ما تو را برای ایام عافیت و آسودگی خریداری کردیم ولی الان خود را گرفتار نکن.
بغض گلویش را فشار می داد: یا اباعبدالله! بی تو من هیچم. بی تو میمیرم.
حالا دیگر صدایش به گریه بلند شده بود : به مادر بزرگوارت قسم ، مرا نیز با خود ببر. من و جدا شدن از شما، خدا نکند.
جُون، غلام ابوذر غفاری ؛ شاگرد مکتب ابوتراب(علیه السلام) و خادم امام حسن(علیه السلام) ، آنچنان خود را در محضر حسین بن علی(علیه السلام) عرضه کرد و آنچنان خود را در محضر او کوچک و ناچیز دید تا توانست از امام زمان خویش اذن میدان بگیرد و خود را در جمع یاران سیدالشهداء به اعلی علیّین برساند. سفیدرو و خوشبو.
پرده دوم:
سیاه پوست بود. بلند قد و لاغر اندام. مدام می گفت که ما پیرو مکتب ناب اهلبیت(ع) هستیم. مدام به مترجم تاکید می کرد که به حضّار بگوید که ما شیعه ایم ، محّب امام حسین(ع) و گوش به فرمان قائدمان ، سید علی خامنه ای.
داستان زندگی اش را شرح می داد و مترج جمله جمله برایمان ترجمه می کرد. شوق عجیبی در چهره اش هویدا بود. می گفت : حدود بیست سال پیش حیات حقیقی ما شروع شد؛ از زمانی که شیخ ابراهیم (زکیزاکی) بعد از ملاقات با امام خمینی به نیجریه برگشت و ما را با قرآن و اسلام ناب آشتی داد.
شیخ، عاشق امام خمینی و مدافع انقلاب اسلامی است و بعد از حدود بیست سال میلیونها شیعه را آماده مبارزه با استکبار کرده است.
گفت : محبّت امام حسین(ع) حتی ما را که صدها کیلومتر از اینجا فاصله داریم را به خودش جذب کرده است. 5سال است که ما نیز در نیجریه ، روز اربعین از سرتاسر کشور با پای پیاده در حسینیه ای جمع می شویم و آنجا به یاد اربعین امام حسین (ع) عزاداری می کنیم.
گمشده شان را در کربلا یافته بودند و امسال صاحبخانه، او و حدود 200 نفر از دوستان و هموطنانش ، زن و مرد؛ پیر و جوان را به کربلا فرا خوانده بود. یکی پرسید : از او سؤال کنید چرا اربعین؟ چرا عاشورا و سوم شعبان و دیگر مناسبتها ، نه؟ و او با تمام سادگی و صداقتش جواب داد : من از شما می پرسم : چرا اربعین؟ مگر دست خود ماست! این کشش و جاذبه حسین(ع) ، ما را اربعین به سمت خودش می کشاند.
همان شب از حرم که باز می گشتم، جمعشان را دیدم. با همان حالت راهپیمایی های آفریقایی و فرهنگ و رسوم خودشان، هروله کنان به سمت مرکز مغناطیس عالم کشانده می شدند. یکی می خواند و دیگران جواب می دادند : یا حسین ، لبیکَ!
به دلهای پاک و نگاه خاشعانه شان در محضر مولا غبطه خوردم. به مولایم عرضه داشتم : مولا جان! چه میکنی با این قلوب؟
"واللهُ مُتم نورِهِ و لَوکَرهَ المشرکون".
به بچهها گفتم: «از روش بپرید که کثیف نشه.»
یک پارچه سفید بود. پهنش کرده بودند وسط جاده!
»لابد مال یکی از همین موکبهاس. باد با خودش آورده.«
داشتیم یکی یکی از روی پارچه میپریدیم که یک نفر بدو بدو آمد، دستمان را گرفت و از روی پارچه ردمان کرد!
تازه فهمیدم که پارچه را باد نیاورده، مرد عرب کفنش را زیر پای زائرهای اباعبدالله (ع) پهن کرده است.
صلی الله علیک یا ابا عبدالله
🌍کم بودند؟
◀️نه از 20 میلیون تا 27 میلیون هم گفته شده
🌍پس جا زیاد بود؟
◀️نه اتفاقا همه در یک شعاع پنجاه کیلومتری بودند
مداحی دلتنگی خاطرات اربعین (مطیعی)
میاد خاطراتم جلوی چشام
من اون خستگی تو راه رو میخوام...
جاده به جاده
پای پیاده
جا موندم
اما زائر زیاده...
غم میخورم به حال دل رهبرم که هست
تنها طلایه دار اربعین نرفته ها
میگویم از زبان زیارت نرفته ها!:
بالاگرفته کار زیارت نرفته ها....
اشک و نگاه و حسرت و تصویر کربلا
این است روزگار زیارت نرفته ها…
امسال اربعین همه رفتند و مانده بود هیأت در انحصار زیارت نرفته ها…
انگار بین هیأت ماهم نشسته بود
زهرا(سلام الله) به انتظار زیارت
نرفته ها…
در روز اربعین همه مارا شناختند
با نام مستعار زیارت نرفته ها…
اما هزار مرتبه شکر خدا که هست
مشهد در اختیار زیارت نرفته ها…
باب الحسین(علیه السلام) قسمت انان که رفته اند
باب الرضا (علیه السلام)قرار زیارت نرفته ها…"
غم میخورم برای رهبرم که هست
تنها طلایه دار زیارت نرفته ها گفتند
شاعران از حال زائران گفته اند
این هم به افتخار زیارت نرفته ها…
علی رضایی
همینجوری میخواستم ببینم چی میگن! برام جالب بود. از خیلی از عراقیا و موکبدارا همین سوالو میپرسیدم. یکی گفت: همه زندگیمو مدیون حسینم، قول دادم تا آخر عمرم نوکری زائراشو بکنم. یکیشون گفت: سیر کردن زائر امام حسین خیلی ثواب داره. یکی گفت خدمت به زائرا، خدمت به امامحسینه. اما بین این همه، یه جواب خیلی به دلم نشست...
یه پسر جوونِ سبزه که یه سینی خرما دستش گرفته بود و اول صبح وایساده بود وسط مسیر. سینی رو گرفت سمتم. یه خرما ورداشتم و پرسیدم: چرا برای چند روز از همه زندگیت زدی اومدی اینجا که از زائرا پذیرایی کنی؟ اشک تو چشاش حلقه زد، بغضش رو خورد و با یه صدای گرفته با همون لهجهی عراقی، دست و پا شکسته شروع کرد فارسی صحبت کردن: هرسال همه دلخوشیم اینه که فقط یه بار یکی از این خرماها رو به امامزمانم تعارف کرده باشم... همین
با عاشقان روی حسین
با زائران روی حسین
می آیم آخر سوی حسین
مداحی حاج میثم مطیعی به مناسبت اربعین
خداوند لطف کرده قریب 30 سفر از نجف پیاده به کربلا آمدهام. سالی 5 مرتبه میآمدیم، الان هم آقایان میآیند؛ علما، مراجع، طلبهها، فضلا و مدرسین.....
برای مطالعه به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.
مداحی و دم برای تشکر از موکب های عراقی(میثم مطیعی)
اینم متنش برای حفظ کردن و تلفظ دقیقتر
انتم الشرفا
انتم الکرما
خدمه للحسین
تبذلون العطا
یا حسین یا حسین
یاضیاء کل عین
زادکم ربکم نعمه و هنا
شاکرون لکم
کل هذا السخاء
ابن یه قبر خانوادگی هست در وادی السلام نجف
چند پله میخوره به سمت پایین و بعد کانالهای درست شده که ظاهرا هر مرده رو داخل یکی از این حفره ها دفنم کرده و بعد میپوشونن
ظاهرا مرده ها رو از کنار داخل قبر میگذارند.


این بچه ها که دارن شام میخورن بچه های شهردیاله هستن اومدن کربلا یه موکب زدن برای خدمت به زائران حسینی
تعدادی بعد از خالی کردن وسایل موکب با ماشین برگشتن تا مسیر رو از شهر دیاله به سمت کربلا پیاده بیان
خیلی به امام خمینی و مقام معظم رهبری علاقه دارن توی گوشیهاشون پر از عکسهای رهبری

سخنرانی استاد پناهیان در رابطه با زیارت عاشورا و اربعین حسینی
" اربعین کربلا فینال همه عزاداریهاست"
عکس هایی از مسیر راهپیمایی کاظمین به کربلا

برای بقیه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه فرمایید.

ای رفیقان که سوی شهر حسین در سفرید
این دل غمزده و زار مرا هم ببرید
زیر یک پرچم و بیرق همگی سینه زدیم
شرط و انصاف نبوده که شما ها بپرید
فکر این مساله بدجور خرابم کرده
که چرا شاه کرامت دل من را نخرید
من شنیدم که در این خانه بد و خوب یکیست
ولی فهمیده ام انگار شما خوب ترید
و ببالید به خود چون که رسیدید حرم
بین خوبان زمان از همه خوبان به سرید
یاسین حسینی
يار رب مپسند مست و حيران باشم
ياران بروند و من پريشان باشم
يک سال ميان روضه با هم بوديم
حيف است که اربعين ايران باشم
یک نکته مخصوصاً برای جوانها. پیرمردها شاید برایشان سخت باشد، ولی آنها را هم تشویق میکنم. برنامهای بریزید، دو سه روز قبل از اربعین به نجف بروید. بعد از آنجا پیاده بروید کربلا.
بنده سفرهای بسیار زیادی کردهام، ولی هیچ سفری مانند سفر پیاده به کربلا سراغ ندارم. یواش یواش بروید. اگر یک روز و نیم طول میکشد، شما دو روزه بروید، سه روزه بروید. اثر عجیب و غریبی دارد.
در میان راه، اعراب به زوار بسیار محبت میکنند. هر کس هر طور که بلد است به زوار کمک میکند. تنها برای امام حسین علیهالسلام این کارها را میکنند. مانند ماساژ دادن، غذا و جا دادن و... . زمانی که انسان فکر میکند میبیند، در همین راه بچههای امام حسین علیهالسلام را یزیدیان کتک زدهاند.
حتی اگر انسان میلیاری هم خرج کند، میارزد. همه چیز برای انسان عوض میشود. شنیدهام که برخی از بزرگان مثل آیتالله سید محمود شاهرودی أعلیاللهمقامهالشریف که از مراجع بودند، بیش از دویست و پنجاه بار مسیر نجف تا کربلا را پیاده رفتهاند.
خیلی دیدنی است. یکی از برادران عراقی میگفت: در بین ما رسم است که یک قلک برای امام حسین علیهالسلام داریم و نصف درآمد خود را در آن میریزیم تا در روز اربعین امام حسین علیهالسلام خرج کنیم، تا وقتی که زوار امام حسین علیهالسلام میآیند کمتر اذیت بشوند.
استاد آقاتهرانی

بسم الله
تقریبا از دو هفته دیگه حرکت برای پیاده روی اربعین شروع میشه. یه پیشنهاد به دوستانی که میخوان پیاده روی برن دارم و اون اینکه در این مدت باقی مونده یک یا دو بار پیاده رویهای چند ساعته داشته باشن با همون کفشهایی که قراره برای اربعین پیاده روی کنن.
این کار باعث میشه که پاهاشون آماده بشه اربعین کمتر تاول بزنه و ماهیچه هاشون کمتر دچار گرفتگی بشه.
کفشایی که برای پیاده روی انتخاب میکنید کفشهای نو نباشه چون پا رو بیشتر اذیت میکنه.


میزان مسافت: 80 کیلومتر
تعداد ستونها: 1452 ستون
فاصله بین هر ستون: 50 متر (20ستون =1 کیلومتر)
زمان لازم برای پیاده روی کل مسیر: 20 تا 25 ساعت (متوسط روزی 7 تا 8 ساعت)
زمان تخمینی سفر پیاده: 2 تا 3 روز
بهترین زمان شروع سفر: 16صفر
برای خواندن این مطلب به ادامه مطلب مراجعه فرمایید

آری خيـــــالِ بی تو شدن می كُشــــد مَـرا
بی تو هوایِ سردِ سخَن می كُشـــــد مَـرا
تــنهــا گلِ بهــاریه در ايــــن چَــمـَن تــــــــویی
بی تو ، گل و بهار و چمن می كُشــد مَرا
اَز بَـس بِـــسوز نــــالـه زَدم در فـراقِ تــــــــــــو
آخـر فـــَغـان و نـالـه ی مـَن می كُشـــد مـَرا
پــایِ نـــگـينِ ســــــرخِ لَـبــَتــــــ دَر ركـابـــــــــــِ دِل
بی تـو عقيـقِ سرخِ يـَمَن می كشــــَـد مـَـرا
بی تـــو مَــرا بِقـيمَـتِــــــــ ارزان خـــَــريـده اند
ايـن بِيـعو اين بهاء وثَمـَن،می كشَـد مَـرا
خشكيدم ازحكايتـــــِ اين فصلِ برگــــ ريـز
دراين خـزان،جـوانـه زدن می كُشــد مـَرا
آنقدر عِطرِنابــــــِ تو بَردل نشسته اسـتـــــــــ
حتیٰ خیالِ مُـشكـــِ خُتــَن مـی كُشــد مَــرا
زين پَس مَرٰامِ بی تو سرودَن حَرام شد
وقتی خیالِ بی تو شدن، می كُشَد مــَر
https://plus.google.com/u/0/111368691946034413289

از در ساعت (باب الساعه) حرم حضرت علی (ع) خارج شده و پیاده روی را مستقیم از کنار خیابان امام زین العابدین(ع) یا خیابان امام جعفر صادق(ع) شروع کنید. این مسیرها را مستقیم بروید تا به بزرگراه کربلا برسید. به سمت چپ رفته، جایی که هزاران نفر بهصورت پیاده به سمت کربلا در حال حرکت هستند. به آنها ملحق شوید و بعد حدود ۷۵ کیلومتر در ستون ۱۴۵۲ به حرم حضرت عباس(ع) خواهید رسید.

دستورالعملهای پیاده روی:
اداره مرکزی: ۰۷۸۰۱۰۰۴۷۵۸
منبع:jahannews.com/prtjxvet8uqethz.fsfu.html
وبلاگی برای رشد اعتقادی و اخلاقی