⚡️ معنای صلوات فرستادنِ «خداوند و ملائکه و مؤمنين» بر نبیاکرم(ص) چیست؟
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«براساس روایات، حقیقت صلواتی که خدا بر نبیاکرم(ص) و اهلبيت ايشان(ع) میفرستد، #تطهیر_از_نقص است؛ یعنی آنها را از نقص بیرون میبرد و حتی امتشان را پاک میکند؛ در صلوات بر موسیبنجعفر (ع) آمده است: «خدایا! صلواتی بر او بفرست که بهواسطه آن، قرون و امتها را شفاعت کند». این، صلوات خداوند است که او را از نقص پاک میکند و در مقامات عالی و مقامات قدس قرار میدهد.
اما #صلوات_ما براساس این روایت، #اقرار به این مقامات است. باطن صلوات برای ما همین نکته است. وقتی انسان به مقامی اقرار میکند یعنی خود را ذیل آن مقام تعریف میکند؛ نه اینکه فقط به زبان اقرار کند.
انبیا(ع) به مقامات چهارده معصوم(ع) اقرار کردهاند. آیا اقرار آنها فقط به زبان بوده است و رسیدن به این مقام بلند فقط با اقرار زبانی برایشان بهدست آمده است؟ این اقرار یعنی انسان خود را تحت مقامات آنها قرار دهد؛ وقتی ما صلوات میفرستیم #ظاهرش این است که از خدا میخواهیم صلواتش را بر او بفرستد و درجات او را بالا ببرد، اما #باطنش این است که ما خود را زیردست او تعریف میکنیم، درجات او را میپذیریم و اقرار میکنیم که او شایسته است و ما پاییندست او هستیم و اگر چیزی به ما برسد به برکت صلوات بر اوست؛ ازاینرو اگر انسان خود را در طول معصوم تعریف کرد، درهای ولایت معصوم به رویش باز میشود.
پس صلوات غیر خدای متعال عبارت است از: ورود به وادی ولایت همراه با اقرار، خشوع در مقابل مقامات ايشان. نبايد اشکال شود که این کار شرک است؛ زیرا اگر این کار شرک بود، اولین کسی که به ملائکه دستور به شرک داده، خداوند متعال است؛ اتفاقاً برخی که نمیخواهند در برابر پیامبر (ص) و اهلبيت ايشان(ع) تواضع کنند، معتقدند ابلیس چون موحد بود، سجده نکرد!! آنها ابلیس را تطهیر میکنند و خدای متعال و ملائکه را تنقیص؛ یعنی خداوند دستور به شرک داد، جناب جبرائیل و میکائیل هم مشرک شدند و فقط ابلیس مخلص و موحد ماند و سجده نکرد! این سخنِ بسیار زشتی است. امیرالمؤمنین(ع) در توصیف ابلیس، عکس این سخن را میفرمایند و او را «إِمَامُ الْمُتَعَصِّبِینَ وَ سَلَفُ الْمُسْتَكْبِرِینَ» توصیف ميکنند؛ ابلیس را لعنت میکنند که بر آدم(ع) سجده نکرد؛ حال، برخی معتقدند که او موحد بود و سجده نکرد!
وقتی خدا به ملائکه فرمود که به آدم(ع) سجده کنید، با آنکه آدم(ع) در حجاب جسم بود، ملائکه بر او سجده کردند و باب معرفت خلیفةالله برايشان باز شد؛ #معرفت_خلیفةالله، باب الله است؛ ابواب الهی بر آنها باز شد؛ بنابراین حضرت آدم(ع) کجا و حضرت محمد(ص) کجا! صلوات بر حضرت، خشوع بر پیامبر(ص) و اهلبيت ايشان(ع)، ابواب توحید را به روی انسان باز میکند.»
فرازی محزون و دلنشین
🍃فراز استودیویی محزون و با نوای عبدالباسط
💠 کلا اذا بلغت التراقي ...
دانلود
او هرگز ایمان نمی آورد تا جان به گلوگاهش رسد
و گفته شود کسی هست او را از مرگ نجات دهد
ویقین به فراق از دنیا...
قرآن درباره خودش میفرماید که «یضلّ به کثیرا و یهدی به کثیرا»؛ خوب، اضلال به قرآن چرا؟ حالا هدایت به قرآن معلوم، اما اضلال به قرآن چرا؟ این به خاطر این است که «و أمّا الّذین فی قلوبهم مرض فزادتهم رجسا الی رجسهم»؛ آن کسانی که در دلشان مرض هست، وقتی قرآن را میخوانند، بر آن پلیدی درونی آنها افزوده خواهد شد.
این آیه قرآن یا سوره قرآن، پلیدی آنها را افزایش خواهد داد. این پلیدی چیست؟ این «فی قلوبهم مرض» چه مرضی است؟ این مرض یعنی همان بیماریهای اخلاقی.
وقتی دچار حسدیم، وقتی دچار بدخواهی هستیم، وقتی دچار حرصیم، وقتی دچار دنیاطلبی هستیم، وقتی شهوات بر ما غلبه دارد، وقتی قدرتطلبیها بر ما غلبه دارد، وقتی حقکشی و ندیدن حق، کتمان حق بر روح ما، بر دل ما غلبه دارد، از قرآن استفاده نمیکنیم.
ضد آنچه باید قرآن به ما بدهد، از قرآن ضد آن را دریافت میکنیم. باید به خدا پناه برد. میبینید گاهی بعضی آیه قرآن را میخوانند برای کوبیدن اسلام! برای کوبیدن جمهوری اسلامی! برای نابود کردن فضائلی که جمهوری اسلامی در اختیار ما قرار داده است!
#رهبر_انقلاب
الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون (156 سوره بقره)
در ترجمه حسین انصاریان اینگونه ترجمه شده است که: همه مملوک خداییم و... .
آنچه که در این آیه شریفه ذکر شده است بیشتر اشاره دارد به مفاد آیه ماقبل از آن : و لنبلونکم بشی من الخوف والجوع و نقص من الاموال و الانفس والثمرات و بشر الصابرین الذین اذا اصابتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون.
خداوند در آیه ماقبل به صابران بشارت میدهند و بیان میدارند که از ویژگی های صابران این است که هنگام ابتلا به امتحانات الهی که از از انواع مختلف و سطوح متفاوت هستند ( ترس، گرسنگی، کاهش بخشی از اموال و محصولات و جانها و زن و فرزند) صبر پیشه میکنند و میگویند همانا ما مملوک خداییم و به سوی او باز میگردیم.
بحث اینجا در رابطه با متعلق به خدا بودن است. از این آیه میتوان اینگونه استنباط کرد که نسبت ما با خدا نسبت مالک و مملوک است. نسبت مولا و عبد است. نسبت مالکیت و صاحب اختیار بودن است. خدایی که ما را خلق کرده است در آیه ای دیگر هدف از خلقت جن و انس را عبودیت بیان فرموده اند. وما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون( 56 ذاریات). ترجمه ای که معمولا از لیعبدون میشود عبادت کردن است ولی به نظر می رسد که عبد بودن و عبودیت صحیح تر باشد. آنچه که نسبت عبد و مولا را نشان میدهد صاحب اختیار بودن و مالکیت مولا است. و از سوی عبد و بنده خالق هستی نسبت اعمال بنده و عبد با دستورات و فرمایشات خالق و مولا است. پس بنده و عبد باید هر لحظه از خود بپرسد که رفتار و عمل او چه نسبتی با دستورات و فرمایشات خداوند دارد.
#دکتر_محمد_بیات
بسم الله الرحمن الرحیم
دیروز داشتیم یه صفحه قرآن بعد نماز رو میخوندیم که رسیدیم به این آیات:
خدا از ابلیس پرسید چرا از سجده کنندگان نبودی؟
ابلیس جواب داد من اونی نیستم که که سجده کنم به بشری که از گل سیاه و بدبو آفریدی
خدا گفت خارج شو که تو از رانده شدگان هستی
(حجر آیات 32 تا 34)
خواستم ادای تدبر در قرآن رو دربیارم دیدم هر چی فکر میکنم انگار خدا آزادی بیان رو قبول نداره آخه این ابلیس بیچاره مگه چی گفت؟ آخه داداش من...
نه ببخشید عبارت "داداش من" اصلا برای خدا مناسب نیست آخه "خدا جون من" به جای اقدام تنبیهی یه توضیحی براش میدادی و توجیه اش میکردی نمیشه که فوری طرف رو داغون کنی. توضیح بده اگر قبول نکرد اون موقع تنبیهاش کن.
وقتی بیشتر دقت کردم دیدم که فرشته ها هم سوالاتی درباره خلقت انسان داشتن ولی اونها تنبیه نشدن بلکه خدا براشون توضیح داد ولی درباره ابلیس مادر مرده تنبیه نصیب شد.
با خودم گفتم شاید باید برای کشف رمز سایر آیات قرآن رو هم ببینم ولی وقتی کمی دقت کردم دیدم که همین آیه هم جواب درش نهفته است. فرشته ها فقط سوال کردن و نگفتن سجده میکینم یا نمیکنم؛ ولی ابلیس اول گفت انجام نمیدم و بعد هم براش توجیه و دلیل آورد. واینه کلید تفاوت عملکرد ابلیس و ملائکه . و این تفاوت چیزی نیست جز تفاوت تکبر کردن و خضوع کردن در برابر حق و خالق.
علی حسنوند
26 مرداد96
شماکسانی هستید که آنها(کفار) را دوست میدارید
اما آنها شما را دوست ندارند!
درحالی که شما به همه کتابهای آسمانی ایمان دارید (وآنها به کتاب آسمانی شما ایمان ندارند)
مِنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضَى نَحْبَهُ وَمِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا ﴿۲۳﴾
از ميان مؤمنان...

🚀 کافران آرزو دارند که شما از سلاحها و متاعهای خود غافل شویدو یکباره به شما هجوم آورند
ود الذین کفروا لو تغفلون عن اسلحتکم و امتعتکم فیمیلون علیکم میله واحده
نساء/۱۰۲

یک ختم مطمئن با تایید یک استاد مطمئن
برای اونهایی که حاجت دارن.
استاد تحریری از اساتید اخلاق قم هستند و کاملا مطمئن و مورد تایید علما.
از شاگردان علامه طباطبایی ره و آیت الله سعادت پرور.
🌹حضرت استاد تحریری(حفظه الله):
در روایتی آمده است، اگر شروع ماه قمری از روز دوشنبه باشد، ختم سوره واقعه برای بر آورده شدن حاجات مجرب است.(حضرت استاد هم این مطلب را از اساتیدشان مکرر نقل فرمودند)
به این صورت از روز اول تا روز۱۴ ماه، هر روز یک بار سوره واقعه خوانده شود و به تعداد روزهایی که جلو رفته می شود به تعداد سوره اضافه شود.
مثلا روز دوم دو مرتبه، روز سوم سه مرتبه تا روز چهاردهم.
در هر پنجشنبه ای که این ختم #سوره_واقعه انجام می شود یک دعا هم دارد :
🔅📖 دعای روز پنج شنبه :
این دعا بعد از ختم سوره قرائت می شود.
یا واحِدُ یا احَدُ یا واجِدُ یا ماجِدُ یا جوادُ یا حلیمُ یا حَنّانُ یا مَنّانُ یا کریمُ اَسئَلُکَ تُحفَهً مِن تُحفاتِکَ تَلُمَّ بِها شَعَثی و تَقضی بِها دَینی و تُصلِحُ بِها شَأنی برحمتِک یا سیِدی. اللهم اِن کانَ رِزقی فِی السَّماءِ فَاَنزِلهُ و اِن کانَ فِی الارضِ فاَخرِجهُ و اِن کانَ بَعیداً فَقَرِّبهُ و اِن کانَ قَریبا فَیَسِّرهُ و اِن کانَ یَسیراً فَکثِرهُ و اِن کانَ کَثیراً فَبارِک لی فیهُ و اَرسِلهُ عَلی اَیدی خِیارِ خَلقِک وَ لا تُحوِجنی اِلی شِرارِ خَلقِکَ و اِن لَم یَکُن فَکِوِّنهُ بکَینونِیَّتِکَ و وحدانِیّتِکَ اللهم ٱنقُلهُ اِلیَّ حَیثُ اکُونُ و لا تَنقُلنی اِلیهِ حَیثُ یَکُونُ اِنَّک علی کلِّ شَیءٍ قدیرٌ. یا رَحیمُ یا غَنیُّ صلِّ علی محمّدٍ و آل محمّدٍ و تَمِّم عَلَینا نِعمَتَکَ وَ هَنِّئنا کَرامَتَکَ وَ اَلبِسنا عافیَتَکَ بِرحمَتِکِ یا ارحَمَ الرّاحمینَ.

در این جهان لایتناهی
هنگاهی که شکرگزار باشی
پروردگارت برایت فراوانی می آفریند
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ
آیه ۷ ابراهیم

بغض آیت الله جوادی آملی در درس تفسیر ۹۵/۸/۵ از ربا بانکی!
⭕️ جنگ با خداست! اسلام مالی! جلوی بانک را گرفتن!
🌺 اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان آورده و تقوا پيشه مى كردند
قطعا بركات آسمان و زمين را برايشان مى گشوديم.
✅ سوره اعراف، آيه ۹۶

✅ بگو آيا كسانى كه دانايند، با آنان كه در نادانى بسر مى برند، يكسانند؟
[هرگز!] تنها صاحبان عقل و خرد، پند گرفته و توجه مى كنند.
🌺 سوره زمر، آيه۹

"حاج آقا! ما از اوضاع و احوال خودمان اصلاً رضایت نداریم. به انواع و اقسام گناهان آلوده شده ایم. زبانمان هرزه گو شده، چشمانمان هرزه بین شده، مراعات خدا را نمی کنیم. انواع آلودگی ها در قلب و روح ما وجود دارد. گرفتار عُجب و غرور شده ایم. زود رنج هستیم. آستانۀ تحملمان بسیار پایین آمده، در خلوت ها مراعات حضور خدا را نمی کنیم. نمازمان که قضا می شود دیگر غصه نمی خوریم. حق الناس به گردنمان می آید عین خیالمان نیست. انگار نه انگار ما مسلمان و پیرو اهل بیتیم. خلاصه اینکه حاج آقای خرازی! ما خرابِ خرابیم. چه کنیم؟ امیدی هست؟ بدون تعارف، به فرمودۀ آقا امیرالمومنین ما شدیم به مانند الاغی که به سنگ آسیاب بسته شده و یک گونی به سرش کشیده اند و این الاغ بیچاره گمان می کند که از صبح تا به غروب راه بسیاری را رفته است. اما وقتی گونی را از سرش بر می دارند متوجه می شود که عجب! درجا زده است. حاج آقا آیا امیدی هست؟ چه باید بکنیم؟ به دنبال تحولی هستیم که حالمان عوض شود."
پاسخ حضرت آیت الله خرازی را در ادامه مطلب بخوانید ...
والله ما در مشاورههای دینی به این نتیجه رسیدیم که اول از همه باید طرف را فرستاد که مالش را تطهیر کند. مثل این است که شخصی غذای کثیف میخورد بعد میرود پیش دکتر و میگوید که چرا اینطوری شدم؟! خب نخور! غذای کثیف نخور!
بعد هم میرود دنبال بحثهای فلسفی عمیق و... که دلیل مشکل را پیدا کند.
كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلَالًا طَيِّبًا وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَان
برو مالت را پاک کن. خمس مالت را بده. مسألهی دینداری آنقدر سخت نیست. همین مسائل ساده را رعایت بکنیم.
پروانه ای که بالهایش مانند سر افعی است
تا دشمنان از او دور شوند
منزه است آنکه:
به هر موجود آنچه لازمه آفرینش او بوده داده؛سپس هدایت کرده است
ربنا الذی اعطی کل شیء خلقه ثم هدی
طه آیه5

فتبارک الله احسن الخالقین
تار تنیدن عنکبوت
خیلی زیبا و مهندسی
بدون الگو گرفتن از عنکبوت دیگر
و
بدون تحصیلات آکادمیک
خیلی اضطراب و نگرانی دارم. چطور می توانم آرامش پیدا کنم؟
ذکر حقیقی،توجه قلبی و حضور باطنی است.برای رسیدن به این حالت معنوی،باید ایمان و معرفت را تقویت کرد.
مرحوم فیض کاشانی میگوید:
راه تحصیل معرفت،تطهیر قلب از علایق دنیا و انقطاع کامل به خدا به وسیله ذکر و فکر و اخراج حب غیر خدا از قلب است
نکته دیگری که نباید از آن غفلت نمود،توجه به عواملی است که موجب سلب آرامش روحی و روانی انسان می گردد:
1.منشأ بخشی از ناآرامی ها در وجود انسان،ترس از آینده مجهول،عدم دریافت پاسخ به نیازهای واقعی روح مانند علم،قدرت،زندگی بی نقص و در اختیار داشتن آنچه آرزو دارد،می باشد
2.بخش دیگر ناآرامی ها،ترس از مخاطرات،فقر،ناامنی و غیره است.بخشی هم مربوط به نفس لوامه یا وجدان درونی انسان است؛همان نفس لوامه ای که به جهت لغزش ها و انجام گناهان،انسان را در بیم و هراس از عاقبت آن قرار می دهد و سرزنش می کند.
اما چاره واقعی همه ناآرامی ها را در موارد زیر می توان یافت:
1.شناخت صحیح از دنیا و آخرت و شناخت خدا و ارتباط با او است.
2 .اعتماد و تکیه و توکل به خدا،به عنوان خالق مقتدر و عزیز شکست ناپذیری که همه چیز در دست قدرت حکیمانه او است،به انسان آرامش کامل می دهد
3.همه ادعیه و اذکار،به جهت ارتباطی که با خالق هستی ایجاد می کنه به انسان آرامش می دهد.اما ذکر خاصی که برای رهایی از اضطراب،به توصیه مرحوم آیت الله سید علی قاضی طباطبایی مفید است عبارت است از:
🔘 لا اله الا الله وحده لا شریک له ،له الملک و له الحمد و هو علی کل شی قدیر،اعوذ بالله السمیع العلیم من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربی من ان یحضرون ان الله هوالسمیع العلیم.
خداوند همه دنیا را برای تو خلق کرده است
قرار نیست تو خرج دنیا شوی

آخر عشق تو مرا اهل سِحر خواهد کرد
چشم خشکیده ام از مهر تو تر خواهد کرد
بنده ی خوب شدن بسته به یک غمزه توست
گوشه چشمت دل ما زیر و زبر خواهد کرد.

Surah Al-Ahzab, Verse 23:
مِّنَ الْمُؤْمِنِينَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن يَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِيلًا
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛
بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛
و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
سوره احزاب. آیه 23

"آیا شما باران را می بارانید؟"
ا انتم انتزلتموه من المزن ام نحن المنزلون...
راستی اگر باران بر ما نمیبارید چه میکردیم؟

دانلود صوت بسیار دلنواز آیات 68 و 69 سوره مبارکه واقعه

و اگر بر تو ببندد همه ره ها و گذرها
ره پنهان بنماید که کس آن راه نداند
و من یتق الله یجعل له مخرجا...

ابرار از جام نوشیدنی می نوشند که مزاج آن کافورست (معطر باطبع خنک)
13گروه که در قیامت حسرت میخورند
روز حسرت
مسأله حسرت و پشیمانى در قیامت، در آیات و روایات متعدّدى بازگو شده است
«وَ لَو انَّ لِى کَرَّةً فَاکُونَ مِنَ المُحسِنینَ»
«وَ قَالُوا لَو کُنّا نَسمَعُ أو نَعقِلُ مَا کُنّا فِى اصحَابِ السَّعِیرِ»
«یَا وَیلَنا مَن بَعَثَنا مِن مَرْقَدِنا»
به ادامه مطلب مزاجعه فرمایید.
قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ
ﺑﮕﻮ : ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻳﺪ ، ﭘﺲ ﻣﺮﺍ ﭘﻴﺮﻭﻯ ﻛﻨﻴﺪ ﺗﺎ ﺧﺪﺍ ﻫﻢ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ، ﻭ ﮔﻨﺎﻫﺎﻧﺘﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻴﺎﻣﺮﺯﺩ ؛ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﺁﻣﺮﺯﻧﺪﻩ ﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ .(31)
آل عمران
آیا جمله «یا اباصالح المهدی ادرکنی!» مأخذ حدیثی دارد؟
چرا به امام عصر عج اباصالح میگوییم؟
.
🌟آیا جمله «یا اباصالح المهدی ادرکنی!» مأخذ حدیثی دارد؟
.
💢پاسخ: در زبان عربی «کُـنیه» را برای اشخاص به دو جهت نام گذاری میکنند:
.
🔸۱- به لحاظ نام پسر یا دختر، بر فرض به امید آن که در آینده فرد مورد نظر، فرزندی پیدا کند که مثلا نام او را حَسن بگذارند، از ابتدای تولد یا پس از آن، به او اگر مرد باشد کُـنیه اَبالحَسن میدهند و اگر زن باشد کنیه اُمالحَسن.
.
🔸۲- به لحاظ دارا بودن مقامی از کمالات، مثلا به فردی بخاطر بندگی زیاد اباعبدالله، یا برتری بسیار ابوالفضل و یا خوبی و نیکی فراوان، اباصالح میگویند.
.
🌷با این توضیح یادآور میشویم که «اباصالح» از کُـنیههای آقا امام زمان (عجّلاللهتعالیفرجه) است و در میان عرب زبانها و بادیه نشینها بیشتر شهرت دارد، و در توسلات و استغاثههای خود، این نام را وسیله قرار میدهند. [۱]
.
🌻آیت الله مکارم شیرازی در این باره میگوید:
اینکه به امام زمان (علیهالسلام) اباصالح میگویند به سبب این نیست که فرزندی به نام صالح دارد؛ زیرا «اَب» در لغت عرب، تنها به معنای پدر نیست بلکه به معنای صاحب نیز هست، «اباصالح» یعنی کسی که صُلَحایی در اختیار دارد، و لقب اباصالح از آیه قرآن گرفته شده است: «وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ؛» [۲]
.
محدث نوری مینویسد:
🌹احمد بن محمد بن خالد برقی در کتاب محاسن از ابوبصیر آورده است که حضرت امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «هرگاه راه را گم کردی، ندا کن: یا اَباصالِح! یا اَباصالِح! ارشِدنا اِلی ألطَریق!» [۳]
.
🌼و جمله ادرکنی (مرا دریاب) نیز سخن استغاثه کننده و فریاد کننده است.
نامها و کنیهها و القاب امام زمان (ارواحنافداه) را در کتب زیر میتوانید جستجو کنید:
🔹- بحارألانوار، محمد باقر مجلسی، ج ۵۱، ص ۲۸
🔹- منتهی ألامال، شیخ عباس قمی، ج ۲، ص ۷۵۷
🔹- نجم ألثاقب، محدث نوری، ص ۴۱
.
.
📚منابــع:
۱- نجم ألثاقب، ص ۴۵، نام پانزدهم
۲- سورة انبیاء، آیه ۱۰۵
۳- نجم ألثاقب ، ص ۵۷۲
کتاب گناهان کبیره، جلد اول - صفحه 69
٢-یأس
دوم از گناهان کبیره ناامیدى از رحمت الهى است. «الیأس من روح اللّه» روح در لغت نسیمى را مى گویند که انسان از آن لذت و راحت مى برد.
چون سبب یأس از پروردگار عالم اعتقاد نداشتن به قدرت و کرم و رحمت بى پایان او است در قرآن مجید آن را از صفات کفار قرار داده و مى فرماید «ناامید از رحمت الهى نمى شود مگر کسى که کافر است» ١.
حضرت صادق (ع) و حضرت کاظم و حضرت رضا و حضرت جواد علیهم السّلام آن را جزء گناهان کبیره شمرده اند چنانچه ضمن احادیث وارده در اول همین کتاب ذکر گردید.
از هر گناهى بزرگتر
: پس از شرک هیچ گناهى بزرگتر از یأس نیست زیرا هر گناهى که از شخص سر مى زند تا وقتى که مأیوس نباشد ممکن است در صدد توبه بر آمده و با استغفار آمرزیده شود ولى شخص مأیوس آمرزیده شدنى نیست زیرا امیدى به آمرزش و مغفرت خدا ندارد تا توبه نماید.
از این گذشته یأس سبب جرأت بر جمیع گناهان مى گردد چون مى گوید من که معذب خواهم بود چرا خودم را از شهوت دنیا محروم نمایم؟ .
چون یأس از اکبر کبائر است سزاوار است که اقسام و بزرگى گناه آن و چارۀ
پاورقی:
١) - إِنَّهُ لاٰ یَیْأَسُ مِنْ رَوْحِ اَللّٰهِ إِلاَّ اَلْقَوْمُ اَلْکٰافِرُونَ (سوره ١٢ آیه ٨٧) .
برجسته ترین دعای یک امت اسلامی این است که
«وَلَا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِينَ آمَنُوا»؛ «و کينه کسانی را که ايمان آوردهاند، در دل ما جای مده».
یک امت اسلامی از خدای سبحان میخواهد ما یک دست باشیم کینه کسی را نداشته باشیم و بر فرض اگر اختلافی هم باشد قابل حل است اینطور نیست که ما خودمان را مبتلا کنیم به کینه که دهها خطر را به همراه دارد، نه خاطرات سالمی برای انسان میگذارد نه وقت سالمی و نه آرامش خاطری برای خانواده میگذارد.
این عدم کینه همان چیزی است که خداوند به بهشتیان میدهد. به هر حال در درون بهشتیان ممکن است قبل از ورود به بهشت غل و کینهای باشد اما خداوند اینها را با این کینه وارد بهشت نمیکند بلکه اول یک شستشویی در درون اینها ایجاد میکند یک درمان قلبی میکند و این قلبها را تطهیر میکند که هیچکس به یاد کینه دیگری نباشد و همه اینها را از یاد بهشتیان میبرد.
همین معنا یعنی هماهنگی و عدم وجود کینه که بهشتیان در بهشت وجود دارد را مردان مؤمن از خدا طلب میکنند تا هماهنگ با نظام هستی و بهشتیان باشند.
درس تفسیرسوره زمر
بسم الله الرحمن الرحیم
طبق آيه 53 سوره زمر، همه گناهان بخشيده ميشود، امّا طبق آيه 48 سوره نساء جز شرك همه گناهان بخشيده ميشوند؛ اين دو كلام چگونه قابل جمع است؟
خداوند در سوره زمر آيه 53، ميفرمايد:«قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ ؛ بگو: اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كرده ايد! از رحمت خداوند نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد، زيرا او بسيار آمرزنده و مهربان است».
آيه فوق راه بازگشت را توأم با اميدواري به روي همه گناه كاران ميگشايد، و با لحني آكنده از نهايت لطف و محبت، آغوش رحمتش را به روي همگان باز كرده، و فرمان عفو آنها را صادر نموده است. از اميدبخش ترين آيات قرآن نسبت به گناه كاران، آيه فوق است كه طبق روايتي از حضرت علي ـ عليه السّلام ـ نقل شده: «در تمام قرآن، آيهاي وسيع تر از اين آيه نيست…».[1]
سؤالي كه در اين جا مطرح است، اين است كه: آيا عموميت آيه همه گناهان، حتي شرك و گناهان كبيره ديگر را فرا ميگيرد؟ پس چرا درسوره نساء آمده است كه؛ «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا[2]؛ خداوند [هرگز] شرك را نمى بخشد! و پايين تر از آن را براى هر كس [بخواهد و شايسته بداند] مى بخشد. و آن كسى كه براى خدا، شريكى قرار دهد، گناه بزرگى مرتكب شده است.»

در پاسخ بايد گفت: لازم است آيات قرآن به تنهايي مورد ارزيابي قرار نگيرد، بلكه با در كنار هم گذاشتن آيات ديگر كه مفسر همديگر هستند؛ و با نگاهي همه جانبه، مفهوم آيه را استخراج كرد. لذا آيات سوره زمر ، دو آيه فوق را تبيين نموده است.[3] و سه دستور را براي بخشش گناهان ذكركرده است:
1. بازگشت : به سوي پروردگارتان بازگرديد؛
2. تسليم: در برابر فرمان او تسليم شويد؛
3. پيروي از دستورات: پيروي كنيد از بهترين دستوراتي كه از سوي پروردگارتان بر شما نازل شده است.
اين دستورات سه گانه ميگويد: درهاي غفران و رحمت به روي بندگان گشوده است؛ مشروط به اينكه بعد از ارتكاب گناه به خود آيند و تغيير مسير دهند و رو به سوي درگاه خدا آورند، و در برابر فرمانش تسليم باشند، و با عمل، صداقت خود را با توبه نشان دهند. به اين ترتيب نه شرك از آن مستثناست و نه غير از آن(يعني از شرک توبه کند و برگردد خداوند متعال نيز او را مي بخشد.) اين رحمت عمومي مشروط به موارد فوق درآيات 55- 54 سوره زمراست.
اگر در آيه 48 سوره نساء، بخشش و عفو مشركان را استثناء كرده است، در مورد مشركاني است كه در حالت شرك از دنيا بروند. نه آنها كه بيدار شوند، و راه حق را پيش گيرند. چرا كه اكثريت به اتفاق مسلمانان صدر اسلام مشرك بوده اند، و بعد اسلام آوردهاند.[4]
علاوه بر موارد فوق؛ از اين نكته نيز غافل نباشيم كه بعضي از آيات عام هستند، و بعضي از آيات ديگر را تخصيص ميزنند. لذا بعضي از مفسرين در اين آيه فوق گفتهاند كه آيه: « إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا[5]» آيه « إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا[6]» را تخصيص زده است، يعني اين كه خداوند به جز شرك بقيه گناهان را ميبخشد. امّا آن چه كه بيان شد، خداوند گناهان را با شرايطي ميبخشد و آن شرايط : «توبه» ، « تسليم فرمان الهي» و «پيروي از دستورات الهي در عمل » مي باشد؛ اگر اين شرايط براي گناه كار مهيا باشد؛ حتي مشرك را نيز ميبخشد.[7]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، ج 17، ص 279.
2. تفسير شريف لاهيجي؛ محمد لاهيجي، ج3، ص 879.
3. نمونه بينات، محمد باقر، ص 679.
پي نوشت ها:
[1] . فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1406، ج8، ص 785.
[2] . نساء / 48 .
[3] . زمر / 55- 54 : و به درگاه پروردگارتان بازگرديد و در برابر او تسليم شويد، پيش از آنكه عذاب به سراغ شما آيد، سپس از سوى هيچ كس يارى نشويد! . و از بهترين دستورهائى كه از سوى پروردگارتان بر شما نازل شده پيروى كنيد پيش از آنكه عذاب [الهى] ناگهان به سراغ شما آيد در حالى كه از آن خبر نداريد!
[4] . مكارم شيرازي، ناصر؛ تفسير نمونه؛ تهران، دار الكتب الاسلاميه، ج 19، ص 498.
[5] . نساء / 48 .
[6] . زمر / 53 .
[7] . ر.ك: نمونه ، ج 19 ، ص498 ؛ طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، بيروت، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات، ج 17، ص 298؛ طبرسي، مجمع البيان، بيروت، دارالمعرفه، ذيل آيه فوق.
منبع: http://www.beytoote.com/religious/tenet/forgiveness2-grave-sins.html
بسم الله الرحمن الرحیم
در برخی از ادعیه و زیارت جاهایی خطاب به اهل بیت یا خدا میگوییم انا مولاک واین برایم سوال شده بود که چطور میتوان به خدا گفت انا مولاک
اگر این پاسخ این سوال برای شما هم جالب است متن زیر را که قسمتی از بحث درباره ولایت است را در ادامه مطلب مطالعه کنید
******
بطری وقتی پر است میخواهی خالی اش کنید خم میکنید ...
دل آدم هم همین طور است گاهی وقتها پر میشود از غم از غصه آن هم به خاطر حرفهای دیگران طعنههای دیگران این جا چه باید کرد؟
قرآن میگوید همان کار را بکن چطور آن بطری را خم میکنی کاملا خم میکنی خالی میشود هر گاه دلت پر شد از غم و غصه خم شو به خاک بیفتد »وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ»
سجده کن ذکر خدا بگو این موجب میشود تو خالی شوی تخلیه شوی سبک شوی این نسخهای است که خداوند برای پیامبر پیچیده «وَلَقَدْ نَعْلَمُ» ما قطعا میدانیم اطلاع داریم، دلت میگیرد، به خاطر حرفهایی که میزنند «فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ وَكُن مِّنَ السَّاجِدِينَ» 98 /حجر
حاج آقا رنجبر

قرآن آیات خودش را به دو دسته محک و متشابه تقسیم میکند و ما امر شده ايم كه آيات متشابه و مبهم را با مبنا قرار دادن آیات محکم تفسیر کنیم تا تفسير آيات متشابه هم بر ما روشن شود.
در مورد روايات هم همين بحث وجود دارد يعني اين كه برخي احاديث متشابه هستند و ما وظيفه داريم احاديث متشابه را با استفاده از محكمات قرآن و عقل و حديث تفسير كنيم.
از جمله محكمات در قرآن و عقل واحاديث اين است كه همه انسان ها بر فطرت توحيدي آفريده شده اند.در آيات قرآن اينطور به اين معنا اشاره شده است.
«فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ؛ به يكتاپرستى روى به دين آور. فطرتى است كه خدا همه را بدان فطرت بيافريده است و در آفرينش خدا تغييرى نيست. دين پاك و پايدار اين است. ولى بيشتر مردم نمىدانند. (روم/30)
اين كه ميفرمايد: دگرگوني در آفرينش الهي نيست، يعني، خداوند متعال هيچ كس را بدون فطرت الاهي نيافريده است.
همچنين خداوند ميفرمايد: «وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها؛ و سوگند به نفس و آن كه نيكويش بيافريده سپس بديها و پرهيزگاريهايش را به او الهام كرده.» (شمس/7و8)
همچنين دستورات دين براي تبليغ دين وتربيت ديني و دستور به توبه همه دلالت دارند به اين كه ممكن است گناهكاران از راه بد خود برگردند وبراي همه راه رستگاري وسعادت گشوده است.
اما در كنار اين آيات و احاديث دسته ديگري از احاديث وجود دارد كه دلالت دارند بر اين كه انسان ها خلقت هاي متفاوت دارند كه خود اين روايات چند دسته هستند برخي از آنها خلقت انسانها را از درخت هاي متفاوت برخي از آب شور و آب شيرين برخي از نور وظلمت و برخي از گل بهشتي و گل جهنمي ميدانند.
با توجه به آن محكمات قاعدتا منظور اين احاديث اين نيست كه تفاوت انسان ها به گونه اي است بدون هيچ اختياري جهنمي هستند و راهي به سعادت و فطرت الهي ندارند و اينكه دسته اي برعكس اين جريان را دارند.

پس متفاوت بودن طينت انسان ها به معناي عدم فطرت الهي در دسته اي از انسان ها نيست و بايد معنايي ديگر داشته باشد . شايد معناي اين دسته از روايات اين باشد كه انسان ها با وجودي كه همه بر فطرت وخلقت توحيدي هستند در عين حال به خاطر يك دسته شرايط با هم متفاوت هستند و ميزان استعداد معنوي و ميل به خوبي ها و بدي در انسان ها متفاوت است و اين درحالي است كه همه انسان ها حداقل هاي لازم براي يك زندگي توحيدي را دارند و همه بر فطرت اهلي سرشته شده اند.
اين شرايط موثر در تفاوت انسان ها از جهت طينت ممكن است مواردي باشد مثل : تاثير معنويت وكارهاي پدر و مادر و اجداد بر فرزند ، حليت وحرمت نطفه و رعايت آداب مربوط به انعقاد نطفه، حلال و حرام بود غذاي جنين ، شرايط محيطي و تربيتي ، اعمال انسان در عالم ذر و .....
همه اين موارد ميتواند زمينه هاي باشد براي تفاوت استعداد ها براي خوب و بد بودن والبته هيچكدام نافي اختيار انسان نيستند و در بدترين شرايط و زمينه هم ممكن است فردي خوبي ها را انتخاب كند وهمچنين در بهترين شرايط و زمينه ها ممكن است كسي بدي ها را انتخاب كند.
در واقع همه انسان ها به نحوي وجودشان را از حق تعالي از دريچه فيض اهل بيت و گرفته اند وهمه به واسطه آن حضرات موجود هستند .اما همين انسان ها با توجه به طينت هاي متفاوتي كه دارند نحوه وجودشان و مراتب معنوي و استعداد معنوي مختلفي دارند و بر اين اساس طينت پيامبر مكرم (ص) و امير المومنين عليه السلام به هم نزديك وبلكه از يك نور و درخت هستند.درحالي ساير مردم از جهت طينت با ايشان متفاوت هستند.
به عبارتي همه انسان ها چه از جهت وجود وچه از جهت خلقت توحيدي وابسته به پيامبر واهل بيت ايشان هستند وبه واسطه آنها موجودند اما از جهت نحوه خلقت و طينت وميزان استعداد معنوي هم رتبه آن حضرات نيستند.
پس اين كه در دعاي ندبه آمده است اناوعلي من شجره واحده وسايرالناس من شجره شتي يعني اين دو وجود مقدس از جهت طينت و رتبه معنوي قرابت به هم دارند وحتي از نور واحدند واز ريشه واحد و لي ساير مردم طينت متفاوت دارند.
به بيان ديگر اين جمله اصلا در اين مقام نيست كه بيان كند ساير مردم ربطي به آن دو حضرت دارند يا ندارند و آنها واسطه فيض هستند يا نيستند بلكه صرفا متفاوت بودن مردم با ايشان را بيان ميكند ونزديكي آنها به همديگر را.
علی حسنوند
بعضی مطالب رو خیلی خوب فهمیده و توضیح میده به حدی که من کمتر دیدم کسی به این خوبی توضیح بده. حجمش حدود 9 مگابایت هست.
بسم الله الرحمن الرحیم
وَمِنْ آَيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآَيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ) [الروم: 21]
و يكى از آيات او اين است كه براى شمااز خود شما همسرانى خلق كرد تا به سوى آنان ميل كنيد و آرامش گيريد و بين شما مودت و رحمت قرار داد و در همين آيتها هست براى مردمى كه تفكر کنند

چند جمله از تفسیر المیزان ذیل این آیه تقدیم میکنم
...كلمه (مودت ) تقريبا به معناى محبتى است كه اثرش در مقام عمل ظاهر باشد، در نتيجه نسبت مودت به محبت نسبت خضوع است به خشوع، چون خضوع آن خشوعى را گويند كه در مقام عمل اثرش هويدا شود، به خلاف خشوع كه به معناى نوعى تاثر نفسانى است، كه از مشاهده عظمت و كبريايى در دل پديد مى آيد.
و (رحمت )، به معناى نوعى تاثير نفسانى است، كه از مشاهده محروميت محرومى كه كمالى را ندارد، و محتاج به رفع نقص است، در دل پديد مى آيد، و صاحبدل را وادار مى كند به اينكه در مقام برآيد و او را از محروميت نجات داده و نقصش را رفع كند.
يكى از روشن ترين جلوه گاه ها و موارد خودنمايى مودت و رحمت، جامعه كوچك خانواده است، چون زن و شوهر در محبت و مودت ملازم يكديگرند، و اين دو با هم و مخصوصا زن، فرزندان كوچكتر را رحم مى كنند، چون در آنها ضعف و عجز مشاهده مى كنند، و مى بينند كه طفل صغيرشان نمى تواند حوائج ضرورى زندگى خود را تامين كند، لذا آن محبت و مودت وادارشان مى كند به اينكه در حفظ و حراست، و تغذيه، لباس، منزل، و تربيت او بكوشند، و اگر اين رحمت نبود، نسل به كلى منقطع مى شد، و هرگز نوع بشر دوام نمى يافت...
..ابلیس میگوید: من با «گناه» بندگان خدا را هلاک میکنم و به جهنّم میبرم، اما آنها توبه میکنند و حال من را میگیرند و من را هلاک میکنند. بعد من آنها را به هوای نفس-یعنی به چیزهایی که دوست دارند ولی گناه نیست- وادار میکنم، و اینها میگویند: ما که گناه نکردیم، و خیال میکنند که راهشان درست است، بعد انتهای این مسیرشان میروند به جهنّم، اما چون نمیفهمند که دارند به سوی جهنّم میروند، دیگر توبه هم نمیکنند.
(قال رسول الله(ص):إنّ إبلیسَ قالَ: أهلَکتُهُم بِالذُّنوبِ فأهلَکونی بالاستِغفارِ، فلَمّا رأیتُ ذلکَ أهلَکتُهُم بالأهواءِ، فهُم یَحسَبونَ أنّهُم مُهتَدونَ فلا یَستَغفِرونَ؛ میزان الحکمه/٢١٣٨٩)
...اگر مبارزه با هوای نفس نکنیم، ممکن است تمام مهربانیها و خوبیهای ما در خدمت هوای نفس ما قرار گیرد؛ در واقع «نفس امارۀ بالسوء» سوار ماست و دارد از همۀ خوبیهای ما به نفع خودش استفاده میکند. مثلاً نفسمان به ما میگوید: «تو آدم بخشندهای هستی، اینجا یک بخشش از خودت نشان بده تا لذتی ببرم و اعتباری پیدا بکنم!» یعنی در جهت هوای نفس خودمان بخشش میکنیم نه در جهت مخالفت با نفس!
...شاید بشود گفت اغلب متدیننین، با نفسشان دشمن نیستند و حتی نفسشان را دشمن خودشان هم نمیدانند؛ و این یک خطر بزرگ است! کسی که با نفس خود دشمن است، هر روز در حال مراقبه، مبارزه و جنگ و جهاد با نفس خود است.(امیرالمؤمنین(ع): یَنْبَغی للعاقِلِ أنْ لایَخْلو فی کُلِّ حالَةٍ عَن طاعةِ ربِّهِ و مُجاهَدةِ نَفْسِهِ؛ غررالحکم/3492)
متن فوق بخشی از جلسه 28/تنها مسیر است
فایل سخنرانی را میتوانید از لینک های زیر دریافت کنید
جلسه 31 تنها مسیر با کیفیت خوب
جلسه 31 تنها مسیر با کیفیت متوسط
جلسه های پیشین را از لینک زیر دانلود کنید
متن کامل این جلسه را میتوانید در ادامه مطالب مطالعه فرمایید

پیامبر گرامی اسلام(ص) میفرماید: «بدترین دشمن تو نفس توست که در درون توست؛ أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْک»(مجموعۀ ورّام/ج1/ص59) باید باور کنیم که نفس ما دشمنی است که میخواهد ما را ذلیل و نابود کند....
...باید احساس خودمان را نسبت به نفس خود تغییر دهیم و او را واقعاً دشمن خود بدانیم؛ دشمنی که هر لحظه میخواهد به ما صدمه بزند و ما را ذلیل کند. نباید در خوش خیالی به سر ببریم و احساس امنیت کاذب ما را در دام دشمنیهای پنهان او بیفکند.
متن فوق بخشی از جلسه 28/تنها مسیر است
فایل سخنرانی را میتوانید از لینک های زیر دریافت کنید
دانلود جلسه 30 تنها مسیر -کیفیت خوب
دانلود جلسه 30 تنها مسیر با کیفیت متوسط
جلسه های پیشین را از لینک زیر دانلود کنید
متن کامل این جلسه را میتوانید در ادامه مطالب مطالعه فرمایید
بسم الله الرحمن الرحیم
مبارزه با هوای نفس دو بخش دارد که این دو بخش را باید در کنار هم انجام دهیم: 1-ترک شهوات 2-صبر در ناملایمات
امام صادق(ع) به یکی از اصحاب خود فرمود: «من به حق به شما میگویم که شما به آنچه میخواهید (نهایتاً لقاءالله) نمیرسید مگر به ترک آنچه میل و شهوت دارید و به چیزهایی که آرزو دارید نمیرسید مگر با صبر کردن در برابر ناملایمات؛
بِحَقٍّ أَقُولُ لَکُمْ إِنَّکُمْ لَا تُصِیبُونَ مَا تُرِیدُونَ إِلَّا بِتَرْکِ مَا تَشْتَهُونَ وَ لَا تَنَالُونَ مَا تَأْمُلُونَ إِلَّا بِالصَّبْرِ عَلَى مَا تَکْرَهُونَ»(تحف العقول/ص305 و امالی مفید/208)
بعضی از آدمهای مذهبی حاضرند شهوت و گناه را ترک کنند ولی حاضر نیستند در بلا و مصیبت صبر کنند. بعضیها نیز حاضر هستند در بلا صبر کنند ولی حاضر نیستند گناه را ترک کنند. در صورتی که این دو باید با هم باشد تا نتیجه بدهد. چون انسان با دو بال میتواند پرواز کند، یکی اینکه وقتی هوسی به سراغش آمد، آن را ترک کند و گناه را کنار بگذارد و دیگر اینکه وقتی بلایی بر سرش آمد صبر کند.
از حاج آقای دولابی(ره) میپرسیدند که به ما دستور العمل بدهید، ایشان میفرمود که دستورالعمل نمیخواهد فقط «بروید و راضی باشید!» چون مردم معمولاً رضایت را کم دارند. همان کارهای خوبی که انجام میدهیم و مراقبتی که در ترک معصیت انجام میدهیم اگر با چاشنیِ «رضایت» همراه باشد، به ما کمک خواهد کرد با این دو بال بالاخره از زمین جدا شویم و پرواز را آغاز کنیم.
...گاهی اوقات انسان مشکل دارد ولی باز هم پیش خودش و خدای خودش لبخند میزند و این هم مبارزه با هوای نفس محسوب میشود و رضایت خدا را به دنبال دارد. ... امام حسین(ع) در سختترین بلاهای روز عاشورا و آن موقعی که علی اصغر(ع) بر روی دستهای حضرت جان میداد، خون علی اصغرش را به آسمان پرتاب میکرد و میفرمود: خدایا من این بلا را تحمل میکنم و راضی هستم 0چون میدانم خدا میبیند)
(هونٌ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّه؛ لهوف/ص117)
«راضِیَةً مَرْضِیَّةً» به این میگویند.
متن فوق بخشی از جلسه 28/تنها مسیر است
فایل سخنرانی را میتوانید از لینک های زیر دریافت کنید
دانلود جلسه 29 تنها مسیر با کیفیت خوب
دانلود جلسه 29 تنها مسیر با کیفیت متوسط
جلسه های پیشین را از لینک زیر دانلود کنید
متن کامل این جلسه را میتوانید در ادامه مطالب مطالعه فرمایید
اين كار عقل عملي است و بحثهاي خواندن، نوشتن و موعظه كردن،كمك ميكند تا اينكه دستگاه عقل عملي راه بيفتد.(کسب علم و مطالعه به تنهایی ثمر نمیدهی)
اميرالمؤمنين(سلام الله عليه) در وصف متّقيان فرمود:
«فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ كَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِيهَا مُعَذَّبُونَ»
( آنان با بهشت چنانند كه گويى آن را ديده و در فضايش غرق نعمتند، و با عذاب جهنم چنانند كه گويى آن را مشاهده نموده و در آن معذبند)
در آیه شریفه (سوره تکاثر) هم آمده است:
كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ (نه تأکید می کنم ، اگر به علم الیقین برسید آنوقت دوزخ را خواهید دید)
حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی،درس اخلاق23/09/91
منبع:http://www.portal.esra.ir/Pages/Index.aspx?kind=1&lang=fa&id=MzQwMw%3d%3d-vrbIckVHU%2fM%3d&skinid=66

رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :
يقولُ اللّه ُ سبحانَهُ و تعالى : لِيَحذَرْ عَبدِي الذي يَستَبطِئُ رزقِي أن أغضَبَ فَأفتَحَ علَيهِ بابا مِن الدنيا !
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :
خداوند سبحان و بزرگ مى فرمايد : آن بنده ام كه مرا در رساندن روزى كُند مى شمارد، بترسد از اين كه به خشم آيم و درى از دنيا را به رويش بگشايم!
همانطور که عطاهای الهی لطف است، گاهی محرومیت ها نیز لطف خداست که ما از درک آن عاجزیم و اگر می بینید که به بعضی فاسدان و کافران رزق زیاد داده شده این علامت بی عدالتی خداوند نیست بلکه در برخی موارد رفاه زندگی علامت خشم خداوند است. خداوند در قرآن کریم آیه 44 سوره انعام به سنت استدارج اشاره کرده است.
فلما نسوا ماذکروا به فتحناعلیهم ابواب کل شی ء حتی اذا فرحوا بمااوتوا اخذنا هم بغته فاذا هم مبلسون
پس وقتی آنچه را باعث تذکرشان بود بکلی از یاد بردند، درهای همه لذائذ مادی را برآنها گشودیم ، تا وقتی که به آنهاشادمان و سرگرم شدند، ناگاه آنهارابگرفتیم ، پس آنگاه ایشان فرو مانده وخاموش گشتند
وبلاگی برای رشد اعتقادی و اخلاقی