تفاوت روش بنی امیه و بنی عباس در برخورد با اهل بیت
🔴 ای کاش همه ی خلفای بنی امیه و خلفای بنی عباس اشتباه می کردند و راه معاویه را دنبال می کردند. اما متأسفانه اینها این اشتباه را نکردند و راه معاویه تعقیب نشد و راهی بهتر از راه معاویه اختراع شد. و آن این بود: چهره را از بین نبردند، نام را نخواستند زیر خروارها خاک دفن کنند، آمدند چهره را #تحریف کردند و این خطرناک است. این کار گرفت؛ آن چنان گرفت و آن چنان این تیر به هدف رسید که دوره ی بنی امیه سرآمد، دوره ی بنی عباس سرآمد، قرن ها بر این گذشت و دوستان اهل بیت، اهل بیت را آن چنان می بینند که آن دشمنان می دیدند. در زندگی اهل بیت (علیهم السلام) این جنایت بزرگ موفق شد.
⭕️ هنوز آن چنان است که شیعه ی امام صادق و مدعی تبلیغ امام صادق (علیه السلام) ایشان را آن چنان معرفی می کند که اگر چنانچه شما را آن طور معرفی کنند فحش تلقی می شود! ...و اگر امروز هر چهره ی موجهی را آن طور معرفی کنند، بی ادبی تلقی می شود. امام سجاد(علیه السلام) را همین طور معرفی کردند. امام سجاد(علیه السلام) را یک آدم ضعیفِ بی اراده ی بازیچه ی بیمار معرفی کردند: #امام_بیمار! هیچ نام دیگری، هیچ عنوان دیگری، هیچ لقب افتخار آمیز دیگری غیر از ((بیمار)) برای یک امام پیدا نکردند! آن هم چه امامی! امام چهارمی که به نظر ما #بنیانگذار_نهضت_مخفی_شیعی بعد از واقعه ی کربلاست، امام سجادی که متزلزل کننده ی بنیان اموی است؛ کسی که ضامن همه ی نهضت هایی است که در طول تاریخ تشیّع به وسیله ی شیعه انجام گرفته.
♨️ ... شیعه ی امروز امام سجاد(علیه السلام) را یک #بیمار می داند؛ در حالیکه بیماری امام سجاد - آنچه در تاریخ هست - محدود به همان چند روز کربلاست... به جای نام ها و عنوان های افتخار آمیزِ: امام #مجاهد، امام #آگاه، امام #سازمان_بخش، امام #تشکیلات_ده، امام به وجود آورنده ی نهضت، امامی که موتور گردونه ی تاریخی تشیّع است، بگویند: ((امامِ بیمار))!
💢 پس ببینید که واقعاً این شیوه ی دشمن گرفته و ما امروز در مقابل یک #تحریف_چند_قرنی قرار داریم، ما در مقابل یک چنین انبوه متراکمی از #دروغ قرار داریم.
📖 منبع: انسان۲۵۰ساله/ حلقه ی سوم/ ص۴۷
#امام_خامنه_ای
#مبارزه_سیاسی
👇
صبح روز #عاشورا امام حسین علیه السلام خطبهای خواندند و سپس جنگ را آغاز کردند:
ای بندگان خدا، تقوای الهی پیشه کنید و از دنیا بپرهیزید. دنیا اگر برای کسی ماندنی بود، سزاوارتر بود برای انبیا بماند؛ زیرا آنان به رضای خداوند راضی بودند و به قضای او خشنودتر. اما خداوند متعال دنیا را برای آزمایش و اهلش را برای نابودی آفریده است. پس نوی آن کهنه است و نعمت هایش نابود شدنی. شادی دنیا تلخ می شود و سرایش برای رسیدن است و خانه اش برای دل کندن. پس توشه برگیرید که بهترین توشه تقواست باشد که رستگار شوید.
.
ابن عساکر، تاریخ دمشق، ج14، ص218؛ کفایه الطالب، ص429
آن یار دلنوازم...
خاطره ای بسیار زیبا، از استاد زرین کوب نویسنده و تاریخ نگار ایران
روز #عاشورا بود و در مراسمی به همین مناسبت به عنوان سخنران دعوت داشتم ، مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح روشنفکر و البته تعدادی از مردم عادی، نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و تصویر را روی آن زده بودند انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم ، دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی خودم می گشتم، موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند، برای همین نمیخواستم فعلا کسی متوجه حضورم بشود، هر چه بیشتر فکر می کردم کمتر به نتیجه می رسیدم، ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته ی افکار را پاره کرد:
ببخشید شما استاد زرین کوب هستید؟
گفتم: استاد که چه عرض کنم ولی زرین کوب هستم.
خیلی خوشحال شد مثل کسی که به آرزوی خود رسیده باشد و شروع کرد به شرح اینکه چقدر دوست داشته بنده را از نزدیک ببیند .
همین طور که صحبت می کرد، دقیق نگاهش می کردم ، این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد؟ چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین و باوقار.
می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده، و در اوقات بیکاری یا قرآن می خواند یا غزل #حافظ و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه، و چه زیبا غزل حافظ را می خواند.
پرسیدم: حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟
گفت: سؤالی داشتم
گفتم: بفرما
پرسید: شما به فال حافظ اعتقاد دارید؟
گفتم: خب بله، صددرصد
گفت: ولی من اعتقاد ندارم
پرسیدم : من چه کاری میتونم انجام بدم ؟ از من چه خدمتی بر میاد؟( عاشق مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم )
گفت: خیلی دوست دارم معتقد شوم ، یک زحمتی برای من می کشید؟
گفتم : اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه؟
گفت: یک فال برام بگیرید
گفتم ولی من دیوان حافظ پیشم ندارم
بلافاصله دیوانی جیبی از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت: بفرما
مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم، نیت کنید
فاتحه ای زیر لب خواند و گفت: برای خودم نمی خوام ، می خوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز عاشورا ) چی می گه؟
برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال .
حافظ، عاشورا، اگه جواب نداد چی؟ عشق و علاقه ی این مرد به حافظ چی میشه؟
با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوع پرداخته باشد.
متوجه تردیدم شد، گفت: چی شد استاد؟
گفتم : هیچی، الان در خدمتتان هستم.
چشمانم را بستم و فاتحه ای قرائت کردم و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم :
زان یار دلنوازم شکریست با شکایت
گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت
بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم
یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت
رندان تشنه لب را آبی نمیدهد کس
گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا
سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت
چشمت به غمزه ما را خون خورد و میپسندی
جانا روا نباشد خونریز را حمایت
در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود
از گوشهای برون آی ای کوکب هدایت
از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان وین راه بینهایت
ای آفتاب خوبان میجوشد اندرونم
یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت
این راه را نهایت صورت کجا توان بست
کش صد هزار منزل بیش است در بدایت
هر چند بردی آبم روی از درت نتابم
جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت
عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ
#قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت
خدای من این غزل اگر موضوعش
#امام_حسین و وقایع روز و شب یازدهم نباشد، پس چه می تواند باشد ، سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل، از این زاویه نگاه نکرده بودم ، این غزل ، ویژه برای همین مناسبت سروده شده
بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی می کرد و گریه می کرد طوری که چهار ستون بدنش می لرزید ، انگار داشتم روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود.
متوجه شدم عده ای دارند ما را تماشا می کنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فراخواند و عذرخواهی که متوجه حضورم نشده ، حالا دیگه می دونستم سخنرانی خود را چگونه شروع کنم .
بلند شدم، دستم را گرفت میخواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم دستش را به نشانه ی ادب بوسیدم.
گفت معتقد شدم استاد، معتقد بووودم استاد، ایمان پیدا کردم استاد، گریه امانش نمی داد
آنروز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای روضه ی من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.
#دکتر_عبدالحسین_زرین_کوب
💥 «زُهَیر» هستیم یا «طِرِمّاح»؟
◀️ «زهیر» غربت امام حسین(ع) را دید و همسرش را طلاق داد و به امام پیوست. اما «طِرِمّاح» هنوز داشت آذوقه زن و فرزندش را به یمن میبُرد.
▪️استاد میرباقری:
«امام حسین(ع) در نزديکي کوفه به «طِرِمّاح» برخورد کرد که از کوفه گندم به يمن ميبرد.
حضرت اوضاع کوفه را از او پرسيدند. او گفت: اصلاً به کوفه نرويد، اوضاع کوفه خوب نيست و شمشيرها بر عليه شماست. گفت: با من به يمن بياييد و من دههزار نفر در اختيار شما قرار مي دهم و آنجا کوهستاني است و امکان جنگ پارتيزاني هست!
امام فرمود: ما بر سر عهدي هستيم. اگر ميخواهي با ما بيا (و گرنه -به تعبير من- ما را موعظه نکن.) او گفت: پس من میروم آذوقه زن و فرزندانم را در يمن ميگذارم و بر ميگردم!
حضرت فرمودند: پس زود بيا! وقتي برگشت، خبر شهادت امام را شنيد.
اين فرد، اهل تأخير بود و اهل سرعت نبود.
فرق او با زهير چيست؟
زهير حتي همسرش را هم طلاق مي دهد که او اذيت نشود و پشتسرش هم تعلقي نباشد. طِرِمّاح امام(ع) را در محاصره مي بيند ولي ميخواهد به خانوادهاش آذوقه برساند!
پيداست چنين کسي به امام نميرسد.
آيا ما طرماح هستیم یا زهير يا حُر يا حبيب؟»
آیت الله میرباقری
کوفه سیاسیترین شهر جهان اسلام بود
و تنها #سیاسیون هستند که میتوانند انقدر #نامرد باشند
#مصلحت_اندیشی و #عافیت_طلبی سیاسیون کوفه موجب شد #حسین_تنها_بماند.
ای کاش سیاسیون کوفه شعور داشتند و میفهمیدند
هیچگاه #سازش_با_دشمن #امنیت_و_رفاه نمیآورد، بلکه به #خونریزی_های_بی_پایان منجر میشود.
#پناهيان
پینوشت: چند سالی که وارد کار اجرایی شدم معنای سیاسی مصلحت اندیش و عافیت طلب را خیلی خیلی خوب فهمیدم.
💥 مسابقۀ در درجات عاشورائيان
▪️استاد سید محمدمهدی میرباقری:
«انسان يا مثل "حبيببنمظاهر" کارهايش را کرده و نمازهايش را خوانده و جهادهايش را انجام داده و آمادهٔ آماده است، يا اگر کارهايش را هم نکرده، باید مثل حُر باشد که در يک لحظه، با امام همراه میشود.»
«در ماه محرم، در به دست آوردن درجات عاشورائیان، مسابقه داشته باشيم. اگر امسال در ظرف وجودی خودمان "حُر" شديم يعني تائب شديم، سعي کنيم در سال بعد "زهير" بشويم. و در سال بعد سعي کنيم در ظرف خودمان "حبيب" بشويم. مسابقه در درجات عاشورائيان ممکن است.»
امام رضا علیه السلام:
فَعَلى مِثْلِ الْحُسَینِ فَلْیَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَیهِ یَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.
گریه کنندگان باید بر کسى همچون حسین علیه السّلام گریه کنند،
چرا که گریستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ریزد.
بحارالانوار، ج 44، ص284

گفتند: هدیه ای بده در شأن بارگاه
گفتم: که پیشکش، جگرم را بیاورید
نیت اگر کنی که به پایت سر آورم
نیت نیاز نیست... سرم را بیاورید
حامد فلاحي راد
مداحی محمود کریمی - سلام عزیز پرپرم
به مناسبت بازگشت شهید محسن حججی
و چه شکنجه شیرینی است فراق این معیّت...
در میان خطوط زیارت عاشورا نگاهم بر کلماتی متوقف شدکه سالها میدیدم ونمیدیدیم!
ودیدم آخر ...
ام القضایای زندگی

این شبــها،
از تو فقط و فقط لباس مشکی
و زنجیر و سینه زنی، نمیخوان!
این شبها از تو، یه چیزِ مهم میخوان؛
👈قلبـــ❤️ــت رو!
استاد شجاعی
عکس متن زیارت عاشورا - صفحه اول

عکس متن زیارت عاشورا - صفحه دوم

روز سوم محرم امام حسین (ع) نامه ای یک خطی نوشته
نامه ای
عجیب ولی روشن
واضح ولی پیچیده
عمیق ولی ساده
عجب جمله ای:
"گویا دنیا هیچگاه نبوده و گویا آخرت پیوسته بوده است"
دانلود توضیح استاد علی صفایی درباره نامه یک خطی امام حسین (ع)

سلام علیک نسیم سحر کربلا
سلام علیک نفس سید الشهدا
سلام بیرق سیاه گنبد
سلام ای کتیبه ها و پرچم
سلام ماه ماتم
سلام بر محرم
سینه زنهات رو دوست دارم
شال عزات رو دوست دارم
#بنی_فاطمه
حیات قلب در گریه است
و آن « قتیل العَبرات » كشته شد
تا ما بگرییم
وخورشید عشق را به دیار مرده قلب هایمان دعوت كنیم
و برف ها آب شوند و فصل انجماد سپری شود
کتاب #فتح_خون ص30

(بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ)
#سلام_شاه_کربلا
تحویــل سال به وقت محــرم ست
حول قلوبنــا بروضــة الحســین (ع)

اعمال شب و روز اول #محرم
و ماه محرم
از مفاتیح الجنان
دعای روز اول را در مفاتیح پیدا کنید

کلیپ تشکر از میزبانان مراسم اربعین
از مردم عراق
از علما
از مظامیان و ...
دانلود
تا انتهای مرز جاده گریه کردم
این جاده را پای پیاده گریه کردم
مردی صدا میکرد “اُشرُب مای زائر”
آنقدر با این حرف ساده گریه کردم...

ما که بر ساحت این عشق ارادت داریم
ما که انگیزه برگشت به فطرت داریم
یک نفس تا به خدا بُعد مسافت داریم
باز هم در سرمان شور زیارت داریم

شهادت امام سجاد (علیه السلام) تسلیت باد.
امام سجاد (علیه السلام) به یکی از پسرانشان فرمودند:
پسرم، با پنج گروه رفاقت نکن و هم کلام نشو و در مسیر هم با آنان همراه نباش:
.
1- با دروغگو رفاقت نکن، زیرا او مانند سراب است، نزدیکها را دور و دورها را برایت نزدیک جلوه می دهد.
.
2- با فاسق رفاقت نکن، زیرا تو را با (چیزهای بی ارزشی مانندِ) لقمه غذایی یا کمتر از آن معاوضه می کند.
.
3- با بخیل رفاقت نکن، زیرا زمانی که به کمک مالی او احتیاج داشته باشی، تو را تنها می گذارد.
.
4- با انسان احمق رفاقت نکن، زیرا او به نیت نفع رساندن به تو آسیب می زند.
.
5-و با کسی که با نزدیکان خود قطع ارتباط کرده رفیق نشو، زیرا من چنین کسی را در کتاب خدا، جزء دورشدگان از رحمت الهی یافتم.
.
. (تحف العقول ص279)

🌾 در حج قطره خون پشه ای بر احرامی یکی از اهل کوفه افتاده بود، چون بر عبدالله بن عمر وارد شد از او پرسید که آیا خون افتاده بر پیرهنم پاک است یا نجس؟
عبدالله گفت: از شما اهل کوفه در شگفتم، پارسال خون حسین بن علی فرزند پیغمبر را بر خاک ریختند و سکوت کردید و حالا از من می پرسی که احرامی ات با این خون نجس است یا پاک؟!
📚ابن اثیر، علی بن ابی الکریم، الکامل فی التاریخ، بیروت،دار صادر، ۱۳۸۶ ه.ق
چقد باحاله این بنده خدا.
چون شیفت کاریش بوده نتونسته بره عزاداری همونجا خودش نوحه میخونه و زنجیر میزنه
اصلا حسین ع جنس غمش فرق میکند...
✨سخنرانی مهم پناهیان در شب شام غریبان/ بیت رهبری و در حضور رهبر معظم
پیشنهاد میکنمحتما گوش کنید
خیلی بحث مهم و حساسی مطرح کردند
موضوع: چهارچوب اصلاح جامعه

انسان ۲۵۰ ساله | چهره حقیقی امام سجاد علیهالسلام
رهبر انقلاب: آن چهرهی مظلوم بی صدای سر به زیرِ منفعلی که از امام سجاد درست کردند به کلی برخلاف واقع است؛ چهرهی حقیقی امام سجاد علیهالصّلاةوالسّلام چهرهی یک #مبارز_قهرمان_خستگی_ناپذیر_آشتی_ناپذیر پیگیری است، که با تدبیر تمام، با دقت کامل راهها را میشناسد و انتخاب میکند و به سمت هدفها این راهها را میپیماید، خودش #خسته_نمیشود و #دشمن_را_خسته_میکند.
۱۳۶۵/۷/۴
خب این دهه محرم هم تمام شد
از فردا دیگه وجود آشغال تو خیابونها یا مهم نیست یا اگه باشه تقصیر شهرداریه... از فردا صدای بلند سیستمهای پخش نه تنها آزاردهنده نیست، بلکه برای پوستمونم خوبه
فقرا هم که مثل یازده ماه سال، نیاز به رسیدگی ندارند میتونیم با پولامون بریم کافه پاپ، قهوه به دلار بزنیم
فقط من دلم واسه جوجه روشنفکرا میسوزه چون از فردا مجبورند دوباره «سلام صبحبخیر» توییت کنند...

موج مزن آب فرات است، و ارباب همه
سينه زنان كشتي آرام نجات است; ولی
حيف كه ارباب"قتيل العبرات" است
ولي حيف كه ارباب "اسير الكربات"
است; ولي حيف هنوزم كه هنوز است
حسين بن علي تشنه ي يار است و زني
محو تماشاست ز بالاي بلندي، الف
قامت او دال و همه هستي او در كف
گودال و سپس آه كه "الشمر.." خدايا چه
بگويم كه "شكستند سبو را و بريدند"...
دلت تاب ندارد به خدا با خبرم مي گذرم
از تپش روضه كه خود غرق عزايي، تو
خودت كرب و بلايي; قسمت مي دهم
آقا به همين روضه كه در مجلس ما نيز
بيايي، تو كجايي... تو كجايي...
سید حمید رضا برقعی

ما تشنه عشقیم و
شنیدیم که گفتند:
رفعِ عطشِ عشق؛
فقط نامِ حسین است...
السلام علیک یا اباعبدالله

در پیش، معاد و پشت سر رنج معاش
مانده تل خاکستری از هر چه تلاش
ای عمر نفس بریده! قدر نفسی
از کربلا گذشته باشی ای کاش

نماهنگ اصلا چرا باید رباب با آب هم قافیه باشد...
سروده سید حمیدرضا برقعی
🎤با نوای حاج مهدی سلحشور
پیغمبر من
قطعه به قطعه چیدمت آرام پیش هم
سرهم شدی پیمبر ازهم جدای من....

ندیدم مردتنها مانده مصیبت دیده ای را که فرزندان و اهل بیت و یاران او را کشته باشند بدین قوت قلب و آرامش دل و جرات و اقدام.
نه پیش از او دیدم مانند وی و نه بعد از او

یک عمر اگر
روزه بگیریم
و بگیرید
و بگیرند؛
همتا نشود
با عطشِ
خشکِ
دهانِ
علـــــــیاصغر...

وبلاگی برای رشد اعتقادی و اخلاقی